در مناطق نمونه گردشگری چگونه باید عمل کرد (?)
برنامه ریزی جهانگردی و گردشگری ،سیاحتی و کنترل و مدیریت صدمات وارده از این ناحیه به عنوان بخشی از برنامه های جامع و کامل برای تخصیص منابع زمینی که مستلزم و محتاج حمایت و توسعه این فرآیند هستند، بهترین هدف به حساب می آید.
همینطور بسیاری از صدمات وارده گردشگری بر منابع ساحلی تنها با توسعه و مدیریت جامع و کامل و مخصوصا در نواحی عمومی از بین می رود. صدمات وارده از گردشگری در منابع و ذخایر ساحلی یکسان نیست ،اولا: منطقه ای که بعنوان منطقه نمونه گردشگری انتخاب می شود مجموعه ای از اکوسیستم های پیوسته با حساسیت ها و آسیب پذیری های متفاوت و همچنین تواناییهای مختلف برای مقاومت در برابر فشارها و صدمات است.
ثانیاً فشارها و صدمات وارده از گردشگری به صورت یکنواخت صورت نمی گیرد،بنابراین در بهترین روش های مدیریت، صنعت توریسم باید دو مسئله مهم صنعتی را متعهد شود:
?) چارچوب و اصول مشارکتی یکپارچه و همچنین سیستم مدیریت برای تعیین و تنظیم طرح ممکن به سازندگی و عملکرد آنها
?) انجام فعالیت های مخصوص با هدف کاهش صدمات بر محیط اطراف
هر اصولی که برای ترویج بهترین شیوه های مدیریت و گردشگری به کار برده می شود،قادر به از بین بردن مشکلات سیستمی من جمله برنامه های عمومی مناطق ،نا کافی بودن خدمات ضروری و... و همینطور موضوع های مربوط به طراحی مکان ها، مدیریت و کنترل آنها می باشد و هر اقدامی که برای رشد و پیشبرد یک هدف هماهنگ و برای اقوام روبه رشد مدیریت یکپارچه مناطق گردشگری انجام می شود،باید دسترسی به منابع وجود داشته باشد.
اقداماتی که ذکر شد شامل موارد زیر است:
_ مدیریت و برنامه ریزی جامع و یکپارچه مناطق نمونه گردشگری
_ برنامه های توسعه مناطق نمونه گردشگری
_ برنامه های منظم مدیریت
_ برنامه های معافیت های مالیاتی
_ مجوز محیطی
که البته متاسفانه عملیات مختلفی هنوز در سطح مطلوب مورد قبول این مناطق و برنامه های مشارکتی که شامل سهیم شدن در پیشبرد اهداف و برنامه ها و اطلاعات است عملی نشده است.
شرایط لازم برای بهترین روش ها در بهبود ایجاد مناطق نمونه گردشگری شامل موارد زیر است:
?) استاندارد سازی برای محیطی منظم مانند تراکم ،انبوهی،ارتفاع ساختمان ها ،فضای سبز و...
?) انتخاب مکان ها و محل ها و طراحی ساختمان ها(شامل سیستم کنترل آب و فاضلاب و زهکشی)
?) مدیریت فعالیت های ساختمانی
?) تقویت زیر بناها (حمل و نقل،راهها،جمع آوری زباله ها و دفع آنها و خانه سازی)
مهمترین روش هایی که توسط مفاد بالا تامین می شوند:
الف: طراحی مجموعه ها و ساختمان ها برای کاهش صدمات وارده از بلاهای طبیعی همچنین برای جلوگیری از وقفه در فرآیند اکوسیستم.
ب: حفاظت از مساکن ارزشمند طبیعی (مناطق لانه گذاری پرندگان،لاک پشت ها و پرورشگاهی برای شیلات وجلوگیری از اختلال در روش های جفت گیری و لانه سازی ).
ج: استفاده از طرح ها و وسایلی که سبب بهبود حفاظت از انرژی می شود.
د: برقراری عقب نشینی مناسب و کافی از ساحل.
البته باید مهمترین شیوه های مدیریت برای اعمال امکانات در مناطق نمونه گردشگری که دارای نتایج قابل لمس و سودمند است،استفاده شود،مهمتر اینکه بکارگیری این روش ها در صنعت نشان دهنده کاهش هزینه ها و افزایش سود است.علاوه بر این باعث می شود در توریست هایی که از لحاظ محیطی و گردشگری با تجربه تر هستند حتی رقابت افزایش یابد.
لازم به ذکر است رشد و توسعه مهمترین شیوه های مدیریت وکنترل، باید توسط رشد و توسعه مدیریت سیستم های مربوطه حمایت شود که آن سیاست های محیطی،جدید و مناسب،کنترل محیطی،آموزش کارکنان و...را به دنبال دارد.
منبع :www.dehkadehonline.com
ابوموسی، خوش رنگتر از همه جنوب ایران
این جزیره یکی از جزایر خلیج فارس است که مورد مناقشه ایران و امارات متحده عربی قرار گرفته است.
فاصله زمانی اسکله نیروی دریایی بندرعباس واقع در جنوب غربی بندر تا جزیره ابوموسی به وسیله ناوچههای نیروی دریایی بین نه تا ده ساعت است. معمولا ناوچههای لجستیکی که تنها وسیله حمل و نقل دریایی آن مسیر به شمار می آیند، هنگام غروب یا آخر شب از بندر حرکت میکنند و صبح، هنگام طلوع خورشید یا بعد از آن به جزیره میرسند. البته، به وسیله هواپیماهای مسافربری یا باربری ارتش، این زمان به 45 - 30 دقیقه کاهش می یابد.
رفتن به جزیره برای افراد عادی مقدور نیست. نظامیها (برای ماموریت) یا اشخاصی که دارای کار مشخص و دایم و افراد ساکن، حق رفتن به آنجا را دارند. کسانی هم که از طرف فردی یا ارگانی دعوت میشوند این اجازه را دریافت میکنند.
تاسیسات موجود در جزیره، یک اسکله و حوضچه (رایک) برای پهلو گرفتن کشتیهای ماهیگیری و نظامی، یک باند فرودگاه و هلیکوپتر، یک اسکله هاورکرافت، یک کارخانه آب شیرینکن برای ساکنان ایرانی و یک آب شیرینکن برای اعراب، سردخانه، تاسیسات رفاهی مانند سوپرمارکت، سینمای روباز، مخابرات و مدرسه نیز برای ساکنان وجود دارد.
در جزیره هم ایرانیان هم اماراتیها زندگی میکنند. ایرانیها شامل افراد بومی که از سالها قبل در آنجا ساکن هستند که شغل آنها ماهیگیری به وسیله لنچ است و کسانی که برای کار اداری مانند پرسنل فرمانداری، شهرداری، آموزش و پرورش، بخش بهداشت و تعدادی مغازهدار (فقط خواروبار) به همراه خانوادههایشان در آنجا زندگی میکنند.
بیشتر جمعیت جزیره مربوط به نظامیها میشود که پرسنل نیروی دریایی، هوایی، زمینی و سپاه هستند. همه اینها به جز نظامیها در شهرکی که متعلق به ایران است، ساکنند.
اعراب نیز در شهرکی که متعلق به خودشان است، زندگی میکنند. اعراب فقط یک آب شیرینکن متعلق به خودشان دارند. بقیه امکانات متعلق به ایران است و آنها نیز حق استفاده دارند به جز فرودگاه. تا چند سال پیش، هفتهای یک بار یک ناو به نام «خاطر» برای اعراب آذوقه و مایحتاج لازم به همراه افراد جایگزین را به جزیره حمل میکرد (از امارات) که این ناو در اسکله ایران پهلو میگرفت. آنها حق رفت و آمد در شهرک ایرانیها را دارند، حتی شرطههایشان (نیروهای پلیس). اما ایرانیها حق رفتن به محدوده آنها را ندارند.
اوضاع طبیعی
ابوموسی تقریبا بیضی شکل است و مساحت آن حدود 21 کیلومتر مربع است. دور تا دور جزیره جادهای کشیده شده که بین این جاده و ساحل (آب دریا) سنگرها و استحکامات نظامی ایران است (به جز بخش عربنشین). سواحل جزیره در یک بخش (سمت شمالی) شنی و در بخش دیگر (سمت جنوبی) صخرهای و سنگی است و بسیار زیبا.
آب سواحل به علت نبود آلودگی بسیار زلال و شفاف است. بستر تمام سواحل دارای مرجانهای متنوع و گوناگون در اندازههای بسیار بزرگ است. تنوع جانوری دریایی در آب های جزیره، بسیار جالب است، به طوری که کوسه، سفره ماهی، لاکپشت سبز دریایی، مار ماهی، شاه میگو و انواع جانوران دریایی و ماهیان رنگارنگ از نزدیک مشاهده می شود.
استفاده از این سواحل فقط در یک قسمت برای عموم آزاد است و آن هم ساحل شهرک و اسکله است و بقیه دست نظامیها است و آنها فقط حق تردد در آنجا دارند. به علت سوء استفاده و بیتوجهی بعضی از افراد این سواحل روز به روز خرابتر و آلودهتر میشد تا جایی که زباله در بعضی اکناف این کنارهها انبوه شده بود.
عمق سواحل ابوموسی در بیشتر نقاط کم است و در بیشتر نقاط، بستر دریا شیب بسیار ملایمی دارد تا جایی که هنگام مد، عمق آب از کنار خشکی تا 300-200 متر آن طرفتر تقریباً به اندازه 2 متر باقی میماند و در هنگام جزر، در بعضی جاها تمام مرجانها و بستر دریا کاملا بیرون از آب قرار میگیرد. به دلیل همین عمق کم، مرجانها صدمهپذیرند. محیط خشکی جزیره شبیه دیگر نواحی جنوب ایران است و در آن به جز پرندگان دریایی چند نوع پرنده کوچک مانند گنجشک وجود دارد. مار، عقرب، لاکپشت، چند نوع مارمولک و آگاما)نوعی سوسمار کوچک) نیز در آنجا مشاهده میشود.
در جزیره فقط یک کوه بلند مخروطی شکل به نام کوه «طوا» وجود دارد. این کوه از سطح جزیره 800-700 متر ارتفاع دارد.
بقیه جزیره تپه ماهور و دشت است. بعضی از برجستگیها، تپههای شنی بسیار زیبایی مانند تپههای کویری است که اکثر آنها در کنار ساحل شکل گرفتهاند. جای جای جزیره پر است از استحکامات نظامی.
از جزیره در روزهایی که هوا شرجی نباشد، کوههای رأسالخیمه امارات را به خوبی میشود دید و با قایق موتوری تا آنجا 3 ساعت بیشتر راه نیست.
آب و هوای جزیره در فصل گرما بسیار گرم و شرجی است اما از اواخر پاییز تا اوایل و اواسط بهار، هوا بسیار مطبوع است. به جرأت می توان گفت در هیچ جای جنوب ایران، دریایی به خوش رنگی و هوایی لطیفتر از ابوموسی نیست.
منبع :www.dehkadehonline.com
لوت، جایی میان مرگ و زندگی
لوت، جایی است که با واژه های شکوفه ، شبنم، ژاله، عشق و عاشقی، گشت و گذار و خورد و خواب، بیگانه است . پهنه باز و گسترده ای که زینت بخش آن سنگ ریزه، ماسه، توفان شن، سوز و سرما و تف و گرما است ....
نه آب شیرینی هست که گلو را تازه کند و نه سایه ای که به رهگذران پناهی عرضه دارد .
اینجا جدال میان مرگ و زندگی جدی است و تنها آنان که مصمم به عبورند، قادر خواهند بود از این طول و عرض بسته به سلامت بگذرند. هنوز یک قرن کامل از رونق محمل سواران کویر لوت نگذشته و تجربه و مرارت های مسافرانی که برای سیر و سیاحت، زیارت و تجارت از این پهنه پر ماجرا عبور کرده اند در خاک مدفون نشده است، لیکن لهیب افسار گسیخته ماشین و جایگزینی ابزار، چنان برق آسا عمل کرده که انسان تصور می کند هزاره ها از این ماجرا می گذرد. چه تلخ است قبول فراموشی تمامی آن تجربه ها و انسانهای والایی که در سخت ترین شرایط و کمترین امکانات با به جان خریدن تمامی خطرات، وجب به وجب این خاک را به منظور ارتباط و برقراری روابط انسانی، اجتماعی و فرهنگی در می نوردیدند.
آنچه اکنون به یادگار مانده، در لابه لای کتابهای کهن در قفسه ها است که هیچ علاقه ای به مرور آن باقی نمانده است و این بی تفاوتی چیزی نیست جز بی اعتنایی به فرهنگ، آداب وسنن و در نهایت باختن هویت ها....
من دشت کویر، چاله ساغند، کویر سیاهکوه، ریگ زرین، اله آباد، خارتوران و اکثر این نقاط را بنا به اقتضای شغلی دیده ام و در جای جای آن ساعت ها به این جمله نویسنده که "کویر، بخش پر رمز و راز طبیعت است " اندیشیده ام. پیش از این که روزی بتوانم حاشیه لوت را ببینم، این امر برایم یک خواسته درونی و شوق انگیز بود و فرا رسیدن زمان آن برایم فراموش نشدنی .
زمزمه حرکت کاروان شناسایی حاشیه لوت مدت ها بود که به گوش می رسید، اما به دلیل پاره ای از مسایل امنیتی تحقق نیافته و به مرحله اجرا در نیامده بود. با این حال، این بار مساله جدی بود و دعوت نامه ای از دفتر امور سیاسی استانداری رسید و در پی آن، در موعد مقرر جلسه ای در استانداری تشکیل شد و مسایل مختلفی در آن مطرح شد .
به نظر می رسید همه کارشناسان از این حرکت راضی نبودند و به نظر می رسید در روز موعود تعدادی از آنها به هر عنوان حضور نخواهند یافت .
به هر حال یک روز قبل از حرکت برای اطمینان خاطر از اجرای برنامه ، تلفنی تماس گرفتم و پس از اطمینان کامل از اجرای سفر رأس ساعت شش صبح عنان آهن پاره ای را که بر تمامی احساسات انسانی تاخته و آدمی را در بند خود کشیده است، در دست گرفته و به سوی شهداد راهی شدم؛ مکانی که بر اثر قهر طبیعت و پیشروی شنهای روان شاید بارها جابه جا شده است .
یک لحظه، این تصور که باید این مسیر را روی کوهان شتر، این کشتی بی نظیر کویر، طی می کردم، فکرم را به اندازه یک قرن به عقب کشاند. چهره های سوخته ساربانان را تصور کردم که افسار قافله ها را در دست دارند و لبهای آویزان شترها که صبورانه با صرف پایین ترین معاش، با حمل گران ترین بارها، سخت ترین راهها را در می نوردند و با انسانها چنان مانوسند که گویی این روابط به دوستی های کهن مبدل شده است و هیچ کدام راضی به نگرانی و ناراحتی یکدیگر نیستند. انسان به این نتیجه می رسد که این روابط اصیل، موهبتی است الهی که هیچگاه میان انسان و ماشین برقرار نشده و نخواهد شد. صدای آهنگ دلنواز و ملایم زنگهایی که حکایت از حرکت آرام و مستمر قافله دارد و آواز دلنشین ساربانی که از سوز دل ترانه زیبای "ای کاروان آهسته ران" را زمزمه می کند و بالاخره منزل هایی که کاروانیان آنجا اطراق می کنند و سوروسات و بساط چای و غذا را همراه با پراکنده کردن دود مطبوع بوته های خشک کویر به راه می اندازند، برای چند لحظه مرا از یاران همراهم جدا ساخت و بالاخره صدای راهنمای کاروان که فرمان حرکت را محترمانه و با صدای بلندی ادا می کرد ، مرا به خود آورد .
بر مرکب آهنین سوار شده و در ستونی مرتب پشت سر یکدیگر حرکت کردیم. پس از عبور از روستای شفیع آباد و ده سیف و دیدن قلعه زیبای خشت و گلینی که چهار برج آن با هنر معماری سنتی تزیین شده و حدود یک قرن از بنای آن می گذشت، مسیر را به سمت پیر صبا، ملجا حاجتمندان این دیار که اهالی برای تجدید روحیه و قوت قلب و استواری اراده بدان روی می آورند، ادامه دادیم. متأسفانه پیر مردی از اهالی آن خطه گفت، پیر صبا را نبش قبر کرده اند و ارامگاه تخریب شده است. سرقت نامها و نشانها و آثار انسانهای قدیم، به دست پلیدان و ناکسانی که هیچ اصلی را باور ندارند، قصه تلخ دوران اخیر است که در حقیقت فروختن اصالت و فرهنگ قومی است و متأسفانه این اتفاق برای مقبره پیر صبا نیز افتاده بود .
حدود سی کیلومتر از شهداد دور شده بودیم و این آخرین اثر به جا مانده در این خطه بود و پس از آن کویر چهره خود را به تمام معنی ظاهر ساخت. هرچه پیشروی به سمت شمال بیشتر و مسافت از شهداد زیادتر می شد، بوته های گز حاشیه رودخانه نیز محو می شدند و به جز شن و ماسه و سنگریزه همراه با طوفان شدید و سیاهی ناشی از حرکت شنها چیز دیگری به چشم نمی خورد. به همراه ما تیپ مرصاد نیروی انتظامی ناحیه کرمان حرکت می کرد و از هوا نیز یک فروند هلیکوپتر تأمین امنیت این منطقه را بر عهده داشت.
شاخصهای مهم جغرافیایی مسیر طی شده
مسیر با راهنمایی راهنما ادامه یافت و او به هر نقطه که از نظر جغرافیایی شاخص بود تکیه می کرد و توضیحات لازم را می داد .
کلات های شهداد آثار بدیع هنر فرسایش بادی است که دور نمای آن به بنای شهری می ماند و هر بیننده در نگاه اول تصورش این است که از کنار شهری عبور می کند؛ نقطه ای دیدنی که می تواند بییننده را ساعتها به خود مشغول دارد .
باغ اسد شاخص بعدی است که در فاصله 85 کیلومتری شهداد قرار دارد، اما در حقیقت نه باغ هست و نه از شیر در آن خبری هست؛ آثاری است از فرسایش بادی که در گودالی قرار گرفته است .
رودخانه شور تنها رودخانه دایمی است که در قلب کویر جریان دارد . این رودخانه حاصل جریان آبهای سطحی ارتفاعات دور دست منطقه خراسان است که در ابتدای حوزه آبخیز آن، آبی شیرین دارد که محصول بارندگی های فصول مختلف سال است لیکن به علت عبور از زمین های گچی و نمکی حل شدن املاح در آن شوری آب به اندازه ای افزایش یافته که امکان روییدن هر گونه گیاه را غیر ممکن ساخته است و هیچ نوع جانوری نیز قادر به شرب آن نیست. در تابستان هم به دلیل تبخیر شدید، آب تبدیل به نمک شده و در پهنه لوت انباشته می شود. در صورت مهار اینگونه آبها در قسمتهای بالا دست ، این رودخانه خشک و از انتقال نمکها ممانعت می شود. منطقه پوزه گندم بریان، ارتفاعات کوه و مشرف به دشت این منطقه ، کلا از سنگهای آذرین بازالتی پوشیده شده است که به علت رنگ سیاه و جذب گرمای خورشید، گرمای شدیدی دارد به طوری که در گذشته گندمهای حاصل از اطراق کاروانیان در اثر شدت گرما بر روی این سنگها بریان می شد و این منطقه از آن رو نام گذاری شده است .
در اینجا ساعت پرواز هلیکوپتر تمام شد و با توجه به نامساعد بودن هوا و طوفان شدید، شب را در همین مکان به سر بردیم و ساعت شش صبح چهارم مسیر را ادامه دادیم .
پس از عبور از دشت مرغآب و چند چهار راه که محل عبور قاچاقچیان بود و هرکدام به نامی معروف بود، به هفت گود رسیدیم که هفت گودال پی در پی داشت و در هر کدام از آنها مقداری آب سطحی روان بود، که با توجه به جنس زمین، انباشته از نمک و گچ بود و احتمالا تعداد اندکی از گونه های گیاهی از خانواده شور پسند داشت. در اینجا تقریبا خاک دگرگون شده و قابلیت رشد گیاهان میسر بود و اولین آثار حیات دیده می شد.
با ادامه مسیر و رسیدن به دشت سرخ کوه، تنوع گونه های گیاهی نیز افزایش پیدا کرده بود و عمده پوشش عبارت بود از تاغ، قیچ، اسکمبیل، گز، کاروانپش، درمنه و انواعی از شور. تعدادی شتر در این مکان مشغول چرا بودند و حدود دویست و هشتاد کیلومتر مسیر طی شده بود. تا اینجا، منطقه به طور کلی عاری از هر موجود زنده بود و با توجه به جنس زمین، تبدیل اینگونه اراضی به مکانهای قابل زیست غیر ممکن نبود اما هزینه طاقت فرسا و سنگین آن، امکان عملیات را در شرایط کنونی از ذهن انسان محو می ساخت .
ادامه مسیر تا نخستین آثار وجود انسانی یعنی تل خشت و سپس خوسف ادامه یافت و بالاخره ساعت30/23 به بیرجند رسیدیم. دیدن قسمت دیگری از خاک میهن عزیز، از احساس خستگی راه تا حد قابل توجهی کاسته بود .
وضعیت منطقه از نظر محیط زیست و توریسم
همانطور که در شرح مسیر عنوان شد به دلیل این که نوع خاکها را عمدتاً گچ و نمک، سیلت، مارن، شن و ماسه و مقدار ناچیزی رس تشکیل می دهد و میزان بارندگی اندک و شدت تبخیر فوق العاده زیاد است و به علت خاصیت مویینگی، روند شور شدن کماکان ادامه ادارد، از این رو، امکان رویش گونه های گیاهی وجود ندارد و به تبع آن هیچگونه جانوری نیز در منطقه مشاهده نمی شود. هرگونه برنامه ریزی برای احیای منطقه و استفاده از زمین تا زمانی که تمشیت منابع طبیعی در کشور به طریق اصولی انجام نشود (منظور جنگلها و مراتع موجود ) مقرون به صرفه و صلاح نیست .
طبق آمار و ارقام ارایه شده، سطح جنگلهای صنعتی کشور به شدت کاهش یافته است و از مراتع نیز ضمن تخریب شدید، در حال حاضر در حد چهار برابر ظرفیت مراتع کشور برای دام استفاده می شود.
بدیهی است این روند، فزاینده و خطر آفرین و تخریب کننده است و باید در تغییر روش دامداری سنتی تجدید نظر شود تا روند تخریب تحت کنترل قرار گیرد. از سوی دیگر، طبق اعلام سازمانهای ذیربط ، سالانه 1/5 میلیون هکتار کویر در حال پیشروی است که این مساله نیز با توجه به اهمیت منابع طبیعی و نقش آن در دوام و بقای حیات کشور باید مورد توجه متولیان، قرار گیرد .
درباره استفاده های توریستی نیز باید به این نکته توجه داشت که عامه مردم علاقه ای به دیدن چنین نقاط بایر و لم یزرعی ندارند و دیدن این منطقه، برای تعداد معدودی از افراد است. پیش بینی نیازهای اولیه بین راهی هم از واجبات است، ولی به هیچوجه در شرایط حاضر و از دیدگاه صنعت توریسم این منطقه منبع در آمدی برای دولت نخواهد بود مگر با گذشت زمان و اجرای چند برنامه و به دست آوردن تجربه در زمینه تهیه آمار از میزان تقاضاهای ارایه شده .
منبع :www.dehkadehonline.com
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
دوستان