میراث فرهنگی: کرمانشاه یکی از مهمترین مقاصد گردشگری کشور است که بیستون، هشتمین اثر ثبت شده ایران در فهرست میراث جهانی یونسکو در این شهر تاریخی واقع شدهاست. اما گردشگری کرمانشاه تنها به یک یا دو اثر ختم نمیشود و تمامی استان کرمانشاه مملو از آثار تاریخی است. با اینحال در بسیاری موارد هیچ تابلو راهنمایی برای هدایت گردشگران وجود ندارد و گردشگران در کرمانشاه گم میشوند.
کرمانشاه نهمین شهر پرجمعیت ایران است و امروز عنوان کلانشهر را با خود همراه کردهاست. این شهر دومین پایتخت ساسانیان بوده و به همین علت آثار تاریخی مهمی از جمله تاقبستان در این شهر واقع شدهاست. آثار تاریخی کرمانشاه به یک یا دو اثر ختم نمیشود و مجموعهای از آثار باستانی از پیش از تاریخ گرفته تا دورههای تاریخی و اسلامی و حتی معاصر، این شهر و استان را به یکی از قطبهای گردشگری کشور بدل کردهاست. با اینحال گردشگران همواره در کرمانشاه سرگردان بوده و بیشتر اوقات موفق به دیدن آثار تاریخی این استان نمیشوند.
بیستون شاید یکی از پرآوازهترین نامها در تاریخ و تمدن ایران باشد. کتیبهای از دوران هخامنشیان با نقش برجسته داریوش و شورشیانی که به اسارت وی درآمدهاند، سندی زنده از تاریخ 2500 ساله ایران است. این مجموعه عظیم تاریخی که شامل مجسمه هرکول، غار شکارچیان، نقشبرجستهای از دوره ساسانیان و صفویان، نقش برجسته و کتیبه بیستون، صفحه عظیم فرهاد تراش، کاروانسرا و کاخ خسرو میشود در فهرست میراث جهانی به ثبت رسیده و به عنوان مقصد گردشگری مورد توجه گردشگران داخلی و خارجی است. با این حال اگر گردشگری از شهر کرمانشاه به بیستون برود و نداند که این اثر در جاده همدان ـ تهران واقع شده بدون پرس و جو به بیستون نمیرسد.
میدان امام حسین کرمانشاه یکی از مهمترین میادن این شهر است. چندین مسیر دسترسی از جمله مسیر سنندج به کرمانشاه و تهران ـ همدان به کرمانشاه به این میدان میرسد. با این حال بهغیر از تابلویی که مسیر دسترسی به تاقبستان را نشان میدهد هیچ راهنمای دیگری برای دسترسی به دیگر آثار کرمانشاه از جمله اثر جهانی بیستون وجود ندارد.
اگر شما نقشه کرمانشاه را ندارید و از مرکز شهر قصد رفتن به بیستون را دارید، بهتر است که از عابران و کاسبان شهر پرس و جو کنید؛ چون برای دسترسی به این اثر جهانی هیچ راهنمایی گذاشته نشدهاست. پرس و جوها شما را به میدان امام خمینی که میدان خروجی شهر به طرف همدان و سپس تهران است میرساند. اگر شما ندانید که بیستون در مسیر تهران قرار گرفته، باید چند بار بدون نتیجه دور میدان امام خمینی بچرخید تا شاید تابلویی که مسیر بیستون را نشاندهد پیدا کنید؛ در آخر مجبورید از رانندگان تاکسی بین شهری که اولی اتوبان همدان ـ تهران ایستادهاند بپرسید و به محض آنکه وارد این اتوبان شده و 500 متر رانندگی میکنید به تابلوی "بیستون 29 کیلومتر" برمیخورید.
نه تنها در هیچجای دنیا که در ایران هم به آثار میراث جهانی تا این حد بیتوجهی نشدهاست. شما در سفر به تختجمشید، پاسارگاد، چغازنبیل و هفتتپه، میدان نقشجهان، گنبد سلطانیه و دیگر آثار میراث جهانی کشور با دهها تابلوی راهنما مواجه هستید که مسیر را به شما نشان میدهند تا از آن اثر بازدید کنید. اما در کرمانشاه اثری منحصربه فرد چون بیستون در 29 کیلومتری کرمانشاه واقع شده و هیچ تابلوی راهنمایی در داخل شهر برای دسترسی به آن وجود ندارد.
بیستون بیرون شهر کرمانشاه واقع شده اما تاقبستان در خوشآب و هواترین نقطه شهر واقع شده و یکی از مکانهای تفریحی کرمانشاه است. اگر شما کرمانشاهی نباشید و مثلا هتل شما در مرکز شهر واقع شده، بهتر است دوباره با پرس و جو شروع کنید و این سئوال عجیب را از کرمانشاهیها بپرسید که برای رفتن به تاقبستان از کدام طرف بروید؟!
پرس و جوها شما را به میدان امامحسین یا انتهای خیابان بهشتی میکشاند. در میدان امامحسین تابلوی دیده میشود که مسیر تاقبستان را نشان میدهد. اما همین و بس؛ دیگر در ادامه مسیر اثری از تابلوهای راهنما به طرف تاقبستان دیده نمیشود و باید باز هم با پرس و جو مسیر را یافت.
یکی از گردشگرانی که از تهران به کرمانشاه آمده بود از کمبود تابلوهای راهنمایی گله میکرد و میگفت که بیشاز یکساعت برای پیدا کردن بیستون و تاقبستان در داخل شهر وقت گذاشته و در آخر هم با پرس و جو این آثار را پیدا کردهاست.
آثاری چون بازار کرمانشاه، مسجد عمادوالدوله، تکیه بیگلربیگی، تکیه معاونالملک و بسیاری آثار دیگر شهر کرمانشاه هم فاقد مسیریابی درست شهری و تابلوهای راهنمایی هستند.
کرمانشاه استان بزرگی است که آثار زیادی دارد. سرابهای متعدد، طاقگرا، گوردخمههای هخامنشی، معبد کنگاور، مساجد تاریخی، امامزادهها و بقعهها، عمارتهای تاریخی و اسلامی و دهها اثر دیگر که فاقد تابلوهای راهنمایی برای کشف مسیر دسترسی هستند.
برای مثال اگر بزرگراه و جاده معروف کربلا را که به قصرشیرین و مرز خسروی ختم میشود، برای سفر انتخاب کنید، آثار مهمی را میتوانید ببینید؛ از جمله این آثار طاقگرا است که پس از پلیس راه دالاهو و نزدیک دوراهی روستای ریجاب واقع شده و یادگاری از عهد اشکانیان یا ساسانیان است. اگر محلی نباشید و محل این اثر را نداید، محال است که موفق به دیدن آن شوید. زیرا حتی گردشگران نمیدانند که این اثر پس از پلیس راه دالاهو واقع شده و بدون آنکه سئوالی کنند میروند. هیچ تابلویی که مسیر این اثر ساسانی را نشان دهد در جاده وجود ندارد و به همین علت کمتر گردشگری موفق به دیدن این جاذبه تاریخی استان شدهاست.
کرمانشاه سرشار از آثار تاریخی است و پتانسیل مهمی برای معرفی میراث فرهنگی به گردشگران محسوب میشود. پتانسیلی که بدون تابلوهای راهنمایی در میان جادهها و خیابانهای شهرها رها شدهاست.
منبع :http://www.asriran.com
روزنامه قدس: با نگاهی به وضعیت راهیابی دانش آموختگان علوم انسانی و اجتماعی به بازار کار و آمارهای نگران کننده از میزان بیکاری دانش آموختگان دانشگاهی بویژه در حوزه های علوم انسانی، این پرسش مطرح می شود که این همه تقاضا برای ورود به دانشگاه چیست؟ انگیزه دانشجویان از درس خواندن چیست؟ آیا چیزی جز کسب موقعیتهای برتر اجتماعی در بازار کار است؟! واقعیت این است که شرایط موجود خلاف این رؤیای دست یافتنی را نشان می دهد. اکثر این دانشجویان که در مؤسسات آزاد و یا نیمه دولتی و غیرانتفاعی تحصیل کرده اند، بعد از پرداخت هزینه های بالای تحصیلی و یا بدهی های آن، پس از فارغ التحصیلی با بی میلی بازار کار مواجه می شوند.
بر اساس شاخص های آماری نرخ بیکاری دانش آموختگان دانشگاهی بیشتر از نرخ بیکاری جامعه است. وزیر کار و امور اجتماعی اعلام کرده که نرخ بیکاری زیر دیپلم ها در حال حاضر یک درصد و افراد دارای مدرک کارشناسی 20 درصد؛ یعنی وضعیت اشتغال افرادی که تحصیلات کمتری دارند و زیر دیپلم هستند بهتر از فارغ التحصیلان دانشگاهی است. این آمارها نشان می دهد آموزشها هیچ ربطی به نیازهای بازار کار ندارند. می توان گفت نظام آموزش رسمی تئوریک کشور توجهی به نیازهای بازار کار ندارد و آموزشها تقاضامحور نیست. همچنین جذب دانش آموختگان در دستگا ه های دولتی به عنوان بزرگترین استخدام کننده، کاهش یافته است. از طرفی بخش خصوصی نیز توان جذب این همه دانش آموخته بیکار را ندارد.
به اعتقاد کارشناسان، بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی با تحصیلات آکادمیک بالا ولی سطح مهارت و تخصص پایین، نشانگر این واقعیت است که بازار کار کشور بسیار هوشمند عمل می کند و به تخصص نیروی کار بیش از مدرک آنها اهمیت می دهد. یکی از علل مهم افزایش بیکاری در بین دانش آموختگان متناسب نبودن رشته ها و آموزش های دانشگاهی با نیاز بازار کار است. به بیان دیگر، دانشگاه در ایران بر خلاف کشورهای دیگر، تبدیل به عاملی برای بیکاری جوانان شده است.
کلاف در هم پیچیده عرضه و تقاضا
اگرچه یکی دیگر از دلایل گسست رابطه تقاضای بازار کار از تقاضای اجتماعی، ذائقه بازار کار است که باید تغییر کند اما انعطاف آموزش عالی در جهت نیازهای بازار کار را در این میان نباید نادیده گرفت.
دکتر حسن طائی، عضو هیأت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی دراین باره می گوید: یکی از مسایلی که سیاستگذاران و برنامه ریزان آموزش عالی کشور همواره باید به آن اهتمام داشته باشند، اینکه نظام آموزش عالی کشور چه نوع راهبردهایی را برای هدایت و کنترل ورودی های این نظام اتخاذ کند تا در حد امکان خروجی های این نظام از لحاظ کمیت، کیفیت و تنوع، با تقاضای بازار کار، مطابق و بدان نزدیک باشد. بایستی بین تعداد و تمایل داوطلبان ورود به آموزش عالی با آنچه در بخش تقاضای بازار کار می گذرد، گسستی روی ندهد.
وی تأکید می کند: البته این موضوع ساده ای نیست و بسته به سطح توسعه اقتصادی و تکامل نهادهای اجتماعی در جوامع مختلف از پیچیدگی خاصی برخوردار است.
طائی با اشاره به مسایل و مشکلات بخش عرضه و تقاضای بازار خدمات آموزش عالی و بازار کار یادآور می شود: واقعیت این است که یک بعد کار مربوط به ایجاد درآمد و تأمین معیشت است و ابعاد مهمتر آن به تکوین و تکامل انسان باز می گردد. بیکاری آسیبهای جدی برای جامعه و فرد دارد که عوارض آن در سطح فردی افزایش آسیبهای روانی، از دست دادن انگیزه و امید به آینده، گسترش محرومیت اجتماعی، فروپاشی زندگی خانوادگی و ارتباطات انسانی، کاهش مهارت، دانش و آسیبهای بلندمدت کاری است.
توسعه میان رشته ها
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری برای رفع این مشکل طرح آمایش سرزمین را دنبال می کند. طرح آمایش تلاش دارد که بهره وری در نظام آموزشی را بیشتر کند. اطلس ملی آموزش نیز در همین راستا تدوین شده است.دکتر رضا عامری، مدیرکل دفتر ارزیابی و نظارت وزارت علوم، تحقیقات وفناوری در پاسخ به اینکه اجرای این طرح چه تأثیری در تربیت فارغ التحصیلان کارآمد و دانشگاه های معتبر دارد، معتقد است که در حال حاضر آموزش عالی با توجه به سرمایه ای که در آن هزینه می شود، نقش بسیار مهمی در توسعه کشور داشته است. وی نمونه آن را تربیت نیروی متخصص در بخشهای مختلف جامعه دانسته و اضافه می کند: اما باید در یک سطح و گستره بالاتری حرکت کرد، زیرا ظرفیتهای آموزش عالی، فراتر از اینهاست. در واقع باید عملکرد دانشگاه ها را بهینه کرد و به سمت کارآمدی بیشتر رفت.
اگرچه این بخش از سخنان عامری، درباره دانش آموختگان فنی و پزشکی صدق می کند. اما بازار کار در حوزه علوم انسانی و علوم اجتماعی تمایل چندانی به جذب دانش آموختگان این رشته ها ندارد. او می گوید: اتفاقاً یکی از مسایل و مشکلات بزرگ ما در این باره است. باید دید آیا این رشته ها متناسب با نیازهای جامعه توسعه پیدا کرده یا خیر و اصلاً میزان کارآمدی فارغ التحصیلان به چه میزان است.
به هر حال سهم علوم انسانی از آنچه که باید در کشور باشد بیشتر است. دلیل آن هم سهولت ایجاد این رشته هاست. از دیگر سو در بخش های مختلف جامعه زمینه پذیرش و بکارگیری علوم انسانی (بجز در برخی رشته های خاص) به وجود نیامده، بنابراین یکی از اهداف وزارت علوم در حوزه علوم انسانی متناسب سازی درصد، جمعیت و سهم این رشته ها در زیرنظام های دانشگاهی است.
وی یادآور می شود: بازنگری تعداد و سهم دانشجویان و رشته ها و نیز ایجاد رشته های جدید و مورد نیاز جامعه ضروری است. برای نمونه ما رشته مدیریت داریم اما رشته مدیریت کارخانه جات و بنگاه های کوچک یا تولیدی را نداریم، باید به دنبال رشته هایی بود که بیشتر مورد نیاز است. تا چند وقت پیش حقوق جرایم رایانه ای نداشتیم اما اکنون این بحث را داریم. یقیناً با طراحی رشته های جدید و توسعه میان رشته ها، علوم انسانی با اقبال و توجه بیشتری در جامعه مواجه می شود.
برنامه ریزی در دو سطح کلان و خرد
با وجود اینکه علوم انسانی که خود عامل اشتغال در جامعه است، محروم از شغل مانده و مورد بی توجهی قرار گرفته است. گاهی نسخه هایی برایش پیچیده می شود اما درد این علوم عمیق تر و مزمن تر از مسکن هایی است که گاهی برایش تجویز می شود و حالا دیگر دردش را هم آرام نمی کند.علومی که در بسیاری از مواقع، سپر بلای علوم فنی، مهندسی و پزشکی شده و گاه به دلیل نبود تخصص های میان رشته ای، تا مرز قربانی شدن هم پیش رفته، اکنون چنان مورد بی مهری قرار گرفته که درباره آینده آن نگرانی های جدی وجود دارد. کارشناسان و صاحب نظران معتقدند برای رفع این مشکل که سالهاست گریبان علوم انسانی و دانش آموختگان آن را گرفته می توان در دو سطح برنامه ریزی کرد؛ در سطح کلان باید نگاه به علوم انسانی تغییر یابد و نقش و کارکردهای آن در جامعه مورد بازبینی قرار گرفته و اصلاح شود.
در سطح خرد نیز باید در سوق دادن استعدادهای اجتماعی به طرف علوم انسانی در دبیرستان و دانشگاه ها برنامه ریزی دقیق و همه جانبه ای انجام گیرد.
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
دوستان