روزنامه قدس: با نگاهی به وضعیت راهیابی دانش آموختگان علوم انسانی و اجتماعی به بازار کار و آمارهای نگران کننده از میزان بیکاری دانش آموختگان دانشگاهی بویژه در حوزه های علوم انسانی، این پرسش مطرح می شود که این همه تقاضا برای ورود به دانشگاه چیست؟ انگیزه دانشجویان از درس خواندن چیست؟ آیا چیزی جز کسب موقعیتهای برتر اجتماعی در بازار کار است؟! واقعیت این است که شرایط موجود خلاف این رؤیای دست یافتنی را نشان می دهد. اکثر این دانشجویان که در مؤسسات آزاد و یا نیمه دولتی و غیرانتفاعی تحصیل کرده اند، بعد از پرداخت هزینه های بالای تحصیلی و یا بدهی های آن، پس از فارغ التحصیلی با بی میلی بازار کار مواجه می شوند.
بر اساس شاخص های آماری نرخ بیکاری دانش آموختگان دانشگاهی بیشتر از نرخ بیکاری جامعه است. وزیر کار و امور اجتماعی اعلام کرده که نرخ بیکاری زیر دیپلم ها در حال حاضر یک درصد و افراد دارای مدرک کارشناسی 20 درصد؛ یعنی وضعیت اشتغال افرادی که تحصیلات کمتری دارند و زیر دیپلم هستند بهتر از فارغ التحصیلان دانشگاهی است. این آمارها نشان می دهد آموزشها هیچ ربطی به نیازهای بازار کار ندارند. می توان گفت نظام آموزش رسمی تئوریک کشور توجهی به نیازهای بازار کار ندارد و آموزشها تقاضامحور نیست. همچنین جذب دانش آموختگان در دستگا ه های دولتی به عنوان بزرگترین استخدام کننده، کاهش یافته است. از طرفی بخش خصوصی نیز توان جذب این همه دانش آموخته بیکار را ندارد.
به اعتقاد کارشناسان، بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی با تحصیلات آکادمیک بالا ولی سطح مهارت و تخصص پایین، نشانگر این واقعیت است که بازار کار کشور بسیار هوشمند عمل می کند و به تخصص نیروی کار بیش از مدرک آنها اهمیت می دهد. یکی از علل مهم افزایش بیکاری در بین دانش آموختگان متناسب نبودن رشته ها و آموزش های دانشگاهی با نیاز بازار کار است. به بیان دیگر، دانشگاه در ایران بر خلاف کشورهای دیگر، تبدیل به عاملی برای بیکاری جوانان شده است.
کلاف در هم پیچیده عرضه و تقاضا
اگرچه یکی دیگر از دلایل گسست رابطه تقاضای بازار کار از تقاضای اجتماعی، ذائقه بازار کار است که باید تغییر کند اما انعطاف آموزش عالی در جهت نیازهای بازار کار را در این میان نباید نادیده گرفت.
دکتر حسن طائی، عضو هیأت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی دراین باره می گوید: یکی از مسایلی که سیاستگذاران و برنامه ریزان آموزش عالی کشور همواره باید به آن اهتمام داشته باشند، اینکه نظام آموزش عالی کشور چه نوع راهبردهایی را برای هدایت و کنترل ورودی های این نظام اتخاذ کند تا در حد امکان خروجی های این نظام از لحاظ کمیت، کیفیت و تنوع، با تقاضای بازار کار، مطابق و بدان نزدیک باشد. بایستی بین تعداد و تمایل داوطلبان ورود به آموزش عالی با آنچه در بخش تقاضای بازار کار می گذرد، گسستی روی ندهد.
وی تأکید می کند: البته این موضوع ساده ای نیست و بسته به سطح توسعه اقتصادی و تکامل نهادهای اجتماعی در جوامع مختلف از پیچیدگی خاصی برخوردار است.
طائی با اشاره به مسایل و مشکلات بخش عرضه و تقاضای بازار خدمات آموزش عالی و بازار کار یادآور می شود: واقعیت این است که یک بعد کار مربوط به ایجاد درآمد و تأمین معیشت است و ابعاد مهمتر آن به تکوین و تکامل انسان باز می گردد. بیکاری آسیبهای جدی برای جامعه و فرد دارد که عوارض آن در سطح فردی افزایش آسیبهای روانی، از دست دادن انگیزه و امید به آینده، گسترش محرومیت اجتماعی، فروپاشی زندگی خانوادگی و ارتباطات انسانی، کاهش مهارت، دانش و آسیبهای بلندمدت کاری است.
توسعه میان رشته ها
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری برای رفع این مشکل طرح آمایش سرزمین را دنبال می کند. طرح آمایش تلاش دارد که بهره وری در نظام آموزشی را بیشتر کند. اطلس ملی آموزش نیز در همین راستا تدوین شده است.دکتر رضا عامری، مدیرکل دفتر ارزیابی و نظارت وزارت علوم، تحقیقات وفناوری در پاسخ به اینکه اجرای این طرح چه تأثیری در تربیت فارغ التحصیلان کارآمد و دانشگاه های معتبر دارد، معتقد است که در حال حاضر آموزش عالی با توجه به سرمایه ای که در آن هزینه می شود، نقش بسیار مهمی در توسعه کشور داشته است. وی نمونه آن را تربیت نیروی متخصص در بخشهای مختلف جامعه دانسته و اضافه می کند: اما باید در یک سطح و گستره بالاتری حرکت کرد، زیرا ظرفیتهای آموزش عالی، فراتر از اینهاست. در واقع باید عملکرد دانشگاه ها را بهینه کرد و به سمت کارآمدی بیشتر رفت.
اگرچه این بخش از سخنان عامری، درباره دانش آموختگان فنی و پزشکی صدق می کند. اما بازار کار در حوزه علوم انسانی و علوم اجتماعی تمایل چندانی به جذب دانش آموختگان این رشته ها ندارد. او می گوید: اتفاقاً یکی از مسایل و مشکلات بزرگ ما در این باره است. باید دید آیا این رشته ها متناسب با نیازهای جامعه توسعه پیدا کرده یا خیر و اصلاً میزان کارآمدی فارغ التحصیلان به چه میزان است.
به هر حال سهم علوم انسانی از آنچه که باید در کشور باشد بیشتر است. دلیل آن هم سهولت ایجاد این رشته هاست. از دیگر سو در بخش های مختلف جامعه زمینه پذیرش و بکارگیری علوم انسانی (بجز در برخی رشته های خاص) به وجود نیامده، بنابراین یکی از اهداف وزارت علوم در حوزه علوم انسانی متناسب سازی درصد، جمعیت و سهم این رشته ها در زیرنظام های دانشگاهی است.
وی یادآور می شود: بازنگری تعداد و سهم دانشجویان و رشته ها و نیز ایجاد رشته های جدید و مورد نیاز جامعه ضروری است. برای نمونه ما رشته مدیریت داریم اما رشته مدیریت کارخانه جات و بنگاه های کوچک یا تولیدی را نداریم، باید به دنبال رشته هایی بود که بیشتر مورد نیاز است. تا چند وقت پیش حقوق جرایم رایانه ای نداشتیم اما اکنون این بحث را داریم. یقیناً با طراحی رشته های جدید و توسعه میان رشته ها، علوم انسانی با اقبال و توجه بیشتری در جامعه مواجه می شود.
برنامه ریزی در دو سطح کلان و خرد
با وجود اینکه علوم انسانی که خود عامل اشتغال در جامعه است، محروم از شغل مانده و مورد بی توجهی قرار گرفته است. گاهی نسخه هایی برایش پیچیده می شود اما درد این علوم عمیق تر و مزمن تر از مسکن هایی است که گاهی برایش تجویز می شود و حالا دیگر دردش را هم آرام نمی کند.علومی که در بسیاری از مواقع، سپر بلای علوم فنی، مهندسی و پزشکی شده و گاه به دلیل نبود تخصص های میان رشته ای، تا مرز قربانی شدن هم پیش رفته، اکنون چنان مورد بی مهری قرار گرفته که درباره آینده آن نگرانی های جدی وجود دارد. کارشناسان و صاحب نظران معتقدند برای رفع این مشکل که سالهاست گریبان علوم انسانی و دانش آموختگان آن را گرفته می توان در دو سطح برنامه ریزی کرد؛ در سطح کلان باید نگاه به علوم انسانی تغییر یابد و نقش و کارکردهای آن در جامعه مورد بازبینی قرار گرفته و اصلاح شود.
در سطح خرد نیز باید در سوق دادن استعدادهای اجتماعی به طرف علوم انسانی در دبیرستان و دانشگاه ها برنامه ریزی دقیق و همه جانبه ای انجام گیرد.
|
|
ابتکار یک روستایی در تبدیل روستایش به قطب گردشگری 9 سال پیش در یک شب بارانی دو گردشگر موتور سوار آلمانی در راه ماندند و برای اینکه بتوانند در یک جای امن شب را به صبح برسانند به خانه یک روستایی پناه بردند. عباس یک کارگر ساده روستایی همراه خانواده اش تلاش کرد تا به شیوه خودش از مهمانان خارجی به خوبی پذیرایی کند... کلبه آنها محقر بود و به جز چای آتشی و غذای روستایی چیز دیگری نداشتند. مهمانان عباس خارجی بودند و امکانات او برای پذیرایی اندک. سادگی پذیرایی خانواده عباس و زندگی یکروزه در روستای خوش آب و هوا رضایت حداکثری دو مهمان آلمانی را جلب کرد آنقدر که سه ماه بعد یک گروه هفت نفره آلمانی به پیشنهاد دوستانشان به خانه عباس رفتند. آنها خواستند تا با همان دم پختک و چای آتشی که دوستانشان تعریف کرده بودند در خانه روستایی عباس پذیرایی شوند. صبح عباس راهنمای آنها شد تا بتوانند مناطق دیدنی و طبیعی روستای بزم شهر بوانات فارس را ببینند. ![]() موقع برگشت مهمانان آلمانی 200 هزار تومان به عباس هدیه دادند. این پول در آن زمان برای عباس زیاد بود و او را به این فکر انداخت که بهترین راه برای کسب و کار میتواند پذیرایی از گردشگران در یک روستای با صفا باشد. بنابراین شروع به کار کرد. طوری که از نه سال پیش تا امروز 18 هزار گردشگر خارجی به روستای بزم در منطقه بوانات فارس آمدهاند و عباس هم به عنوان کارآفرین برتر در صنعت گردشگری توانسته 126 لوح سپاس بگیرد و درآمد روزانه اش از روزی سه هزار تومان به 6 میلیون تومان برسد. عباس 35 ساله به 28 کشور دنیا سفر کرد و خانه 80 متری او الان به 120 هزار متر رسیده است!
زهرا و نیلوفر دو دختر کوچک او کوچکترین راهنمایان ایرانی معرفی شدهاند و تا کنون هم شبکههای تلویزیونی آلمان، روسیه، تایلند، شبکه 2 و 4 ایران فیلمهای مستندی با موضوع رونق گردشگری در روستای بزم بوانات پخش کردهاند.
![]() او تعریف میکند که روزهای اول به آژانسهای مسافرتی شیراز و اصفهان سر زدم و گفتم که میتوانم از گردشگران شما در روستا پذیرایی کنم. آنها هم گفتند باید مجانی بیایند روستا تا ببینند آیا اوضاع برای پذیرایی مناسب هست. آرام آرام مهمانان من از هفت نفر به چند هزار گردشگر خارجی رسید و به یک حمام خانه ام 12 حمام دیگر اضافه شد تا جایی که میتوانم الان تا چند هزار گردشگر را در روستا اسکان بدهم و برای پنج هزار نفر در منطقه بوانات اشتغالزایی کنم.
عباس برزگر قصد دارد تا یک هتل عشایری در ارتفاعات روستا بنا کند. او میگوید: این هتل یکی از گرانترین مراکز اقامتی ایران خواهد شد. این کار را با کمک ایل عشایری انجام میدهم.
برزگر معتقد است که در ایران مسئولان فقط شعار میدهند گردشگری صنعت درآمدزایی است. اما من یکی از کسانی بودم که توانستم هم برای خودم و هم اهالی روستای بزم بوانات درآمدزایی کنم. هر روز از یک مغازه خرید میکنم تا همه مغازه داران از این کار سود ببرند. او فهمیده که اصالت و نوع غذا و چارچوب خانواده روستایی بسیار با ارزش است و میتوان از راه معرفی آن به دیگران هم ارزشها را حفظ و هم برای خود و دیگرن درآمدزایی و اشتغال زایی کرد.
برزگر از گردشگران خارجی در روستا با محصولات کشاورزی خود پذیرایی میکند. خانواده و اهالی روستای بوانات همگی در امر کشاورزی موفق هستند و صبحها با عسل طبیعی و گردوی زمینهای خودشان از مسافران پذیرایی میکنند.
برزگر ادعا میکند که در موفقیتش هیچ سازمان و مرکزی دخالت نداشته است." سازمان میراث فرهنگی پروانه گردشگری به من نمیداد و میگفت که باید تحصیلات عالیه داشته باشی. اما زمانی که کارم رونق گرفت پروانه افتخاری گردشگری دادند و در همایش هایشان از من و دخترانم تقدیر کردند."
او میگوید که همه تجربیاتش را در برخورد با گردشگران به دست آورده است." به عنوان یک گردشگر به کشورهای اروپایی سفر کردم تا ببینم یک توریست به چه چیزهایی نیاز دارد و آنها برای گردشگران چه کاری انجام میدهند. این موضوع کمک زیادی به من کرد. من متوجه شدم که بهترین راه پذیرایی از مهمان خارجی رفتار درست با اوست. نباید مصنوعی به آنها خوشامد بگویید. درست است که زبان شما را متوجه نمیشود اما میفهمد که از او برای چه منظوری پذیرایی کرده اید. گردشگر خارجی فقط میخواهد به او توجه شود، همه چیز بهداشتی باشد، دروغ نشنود و احساس نکند که میخواهید جیب او را خالی کنید. این سادگی در رفتار و گفتار باعث شده تا آنها از زندگی روستایی لذت ببرند. ما مسافران را به خانه مان راه میدهیم نه برای چاپلوسی بلکه میدانم آنها میخواهند یک زندگی واقعی روستایی را ببینند و با همان آدمها زندگی کنند. هر کدام از ما که از مسافر خارجی پذیرایی میکنیم مانند یک سفیر ایرانی هستیم که ایران را به کشورهای دیگر معرفی میکنند. بنابراین باید بهترین رفتارها را با گردشگر خارجی داشته باشیم.
برزگر در زمینه طبیعت گردی هم فعالیت میکند و با اینکه در 80 کیلومتری پاسارگاد قرار دارد میتواند با استفاده از دو آژانس مسافرتی خود تورهای طبیعت گردی، پرنده نگری، عشایر و بازدید از جاذبههای تاریخی را راهاندازی کند. عباس برزگر میگوید: وقتی فعالیت من و خانواده ام مورد استقبال دیگران قرار گرفت و بسیاری از کشورها به استفاده از خدمات ما علاقه نشان دادند کارشناسان داخلی و خارجی حوزه گردشگری پیشنهاد کردند که پس از این میتوانیم در برگزاری تورها و دعوت از مسافران و گردشگران خارجی با افراد متخصص همکاری کنیم تا بتوانیم موفقتر از گذشته عمل کنیم و علاوه بر آن خودمان مجری تورها باشیم؛ این شد که به فکر را هاندازی شرکت خدمات مسافرتی بوان گشت افتادم و با همکاری دوستان این شرکت تشکیل شد. البته این را هم بگویم که من از روزی که متوجه شدم بوانات قابلیت جذب گردشگر را دارد، به گونهی برنامه ریزی کردم که از ورود تور مردم روستایی و شهری و حتی عشایر از مزایای اقتصادی تورها و ورود گردشگران به منطقه بهره مند شوند.
برزگر میگوید: مشکل ما ایرانیان این است که مینشینیم تا دیگران برای ما برنامه ریزی کنند. در حالی که جوانان کشور ما میتوانند به راحتی با کمی ذوق و سلیقه کاری کنند که هم خودشان درآمد خوبی داشته باشند هم دیگران از کنار آنها سود ببرند.
او میگوید: کمتر کسی دنبال کارآفرینی میرود. مطمئن باشید هر روستایی در ایران به تنهایی میتواند از ابیانه بهتر و پر رونق تر باشد.
همه اهالی منطقه بوانات و روستای بزم از دهکده گردشگری عباس درآمد دارند. دیگران هم میتوانند بیایند و ببینند که چطور یک پسر ساده روستایی با سواد بسیار کم توانست کارآفرینی کند و از صنعت گردشگری به معنای واقعی درآمد زایی کند. روستای بزم در 17 کیلومتری شهر بوانات به سمت استان یزد و کرمان آخرین نقطه استان فارس است که به منطقه گردشگری بوانات معروف شده است. فاصله این منطقه از شیراز و یزد دو ساعت و نیم است.
مجموعه گردشگری بوانات سه اتاق قدیمی دارد که هرکدام حدود 700 سال قدمت دارند و 500 دلار هزینه یک شب اقامت در این اتاقها است.
سوئیتهای مدرن و سنتی و 6 اتاق عمومی، ویلاهای وسط باغ و گالری عکس و موزه مردم شناسی و کشاورزی گوشهی از امکانات این مجموعه است. همچنین امامزاده بزم و در کنار آن بارگاه امام زاده شاه میرحمزه (ع)، پل تاریخی سوریان، منطقه گردشگری محمد حنیفه و مسجد جامع سوریان و موزه بوانات از جمله بناهای تاریخی و مناطق گردشگری منطقه بوانات فارس هستند
|
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
دوستان