باد آورد خدا دا به حوشه چین: مصداق تغاری بشکند ماستی بریزد،جهان گردد به کام کاسه لیسان.
گیوه کش پا پتی: کوزه گر از کوزه شکسته آب می خورد.
بالا جام نی دوون هم نی نشینم : کنابه از افرادی که به چیز کم قانع نیستند و زیاد هم گیرشان نمی آید.
کیکنید و چرنید خروس پامه تلنید: به بهانه ای دیگر از انجام کاری سرباز زدن ،بهانه جویی.
ار بووسه نیدی ادا شاهی اکرد : اگر پدرش را نمی دید ادعای پادشاهی می کرد.
کا نداشت یه چی یی داشت: کنایه از نو کیسه.
دلته بنه به دلدون آردته بنه به همبون:آسوده و خاطر جمع باش
هر که گده داره دده نداره: کنایه از افراد تنها خور و خود خواه
حونه مبا بی کهخدا احمد اره مومد ایا:خانه بی برزگتر نباشد هرج و مرج می شود
میراث خرس اگرده به کفتار:
آدمیزا بانده بی باله : کنایه از سرعت انجام کارها و سرعت در رسیدن به مکانی دیگر
آربیز به قیلون گو دو سیلا داری : مصداق آنکه عیب بزرگ خود را نمی بیند و عیب کوچک دیگران را برمی شمارد.
آسیو درادره لوینه کپنه : شمالی ها می گویند هنه بزو (یکی هیزم می شکند و دیگری می گوید هن.): یکی کار انجام می دهد دیگری نفس نفس می کند.
بهیگ وختی گشنه س ابو یاد آش عروسیس اوفته : در شرایط سخت و نداری به یاد ایام خوش افتادن.
افتو ز اوچو که دز دلس اخواست : اوضاع بر وفق مراد آدم بد و تبهکار گشتن.
سگ که چاق ایبو گوشتس نیخورن: آدم بی ارزش همیشه همان است و ظاهرش هم عوض شود همان است.
همبون دادن به خرس گن ورآرس خردس به جا مزدس:مصداق همان آفتابه را خرج لحیم کردن.
منیر به رنگ زردم گادین (گژدین ) زیر بردم: فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه.
نون جو نه ری داره نه آستر: آدمی که خوب و بدی برایش یکسان است.
گا مرد و شیر وهره بهرست: فلانی مرد و بده بستان ها (معاملات).
قطع شد.
تازی وخت شکال....س ایا: کسی که در موقعیت حساس صحنه را ترک می کند.
نه ز پل اره نه ز گدار: کسی که به هیچ صراطی مستقیم نمی شود. یک دنده.
حور سهر مینت خمه کشت و بیرینت مردمه:توش خودم را کشت و بیرونش دیگران را ،ظاهر فریب
لوینه ز گسنه یی مرد گن گرده گرهسه:کسی از گرسنگی مرد و دیگران می گفتند نان در گلویش گیر کرده. باور نداشتن اطرافیان از مشکلات افراد.
کاسه ای داریم آرک برک تو پرس ک مو پر ترک: کنایه از داد و دهش دو طرفه
حیا دار گ حیام ابو بی حیا گ زم اترسه:آدم آبرومند از حیاداری خودش کنار می کشد و آدم بی حیا فکر می کند از او ترسیده اند
جوم دهرسته الصم نپهرسته:اگر مفلس شده ام ولی اصل نسبم از دست نرفته
گرگ که پیر ابو تعمره سگ ابو:سن که بالا می رود جوانان قدرت می گیرند و پیران را تمسخر می کنند.
بچه یا وا ریش بوه ورس بجهمه یا ترنه دا : اشاره به اهمیت تربیت والدین و کنایه از افراد بی خانواده.
برزیر که وامهنه داسنه کل و تیز اکنه :برزگر که از کار وامی ماند ، سعی کردن در یافتن مقصر دارد.
به خرس گن حرف بزن گد پمپلاپف : کسی که فن بیان ندارد و نسنجیده سخن می گوید.
تا داریم سر ایدراریم همی که نداریم پیت ایوراریم: تا داریم زندگی و سرفرازی می کنیم هنگام نداری به خود می پیچیم
مار تا صاف نبو به سیلا نیره:صداقت و راستی مایه ی پیروزی است
دندون اسب پیشکشینه نی شمارن: از هدیه نیاید ایراد گرفت.
به شیطون گن خدا بوته بیامرزه گ چی که نیبو: کاری که با عقل جور نیست.
تا نبوهه امر حق نیوفته بلگ درخت: همه کارها با خواست خداست.
به بنگشت گن سوکی یا سنگین گ سوک سنگینیم دست خمه: احترام هرکس به خودش بستگی دارد.
به توشمال گن بزن گ تنگه پام درد اکنه: کنایه از بهانه ی بیجا آوردن.
به میش اگو بجه به گرگ اگو بگرس: مصداق شریک دزد و رفیق قافله.
برد سر جا خس سنگینه: هرکس در جایگاه خود وقار دارد.
شون گله ن ول کنه حونه خدا دست زس نی ورداره:چوپان گله را رها کند صاحب گله رها نمیکند.
ماهینه که نیخون بگرن دس ایارن سی دینس:وقتی راغب به انجام کاری نباشند. کاری می کنند که حاصل ندارد
هرچی کنی سی ناکس نه اگو خووه نه اگو بس:برای آدم قدر نشناس کار کردن بی فایده است.
دس خوم کس خوم: به خودم تکیه می کنم.
هرکی گپی نداره نشینه سا یه یرد گپ:هرکس بزرگی ندارد به سنگ بزرگی تکیه می کند.
بز به پا خوس کشن به دار میش به پا خوس : هر کسی باید در مقابل اعمال خود پاسخ گو باشد(که گناه دگران برتو نخواهند نوشت)
کور بهتر به حونه خوس ره ابره: نابینا هم خانه ی خود را بهتر بلد است.
پوس خووه که بوس خووه: اصل و جوهر خوب است که ظاهر خوب است.
گرگ زه به گله هول به یکی دارون: گله را گرگ زد وای به حال آنها که یک گوسفند دارند.
بردیم به آسماری دس ز دینم نی ورداری: بیچاره ام کردی هنوز هم رهایم نمی کنی؟
جلتم ور ملتم: خواه ناخواه جورم را باید بکشی.
بید ار تهله سایه س شرینه:درخت بید اگر ثمری ندارد ولی سایه ی خوبی دارد.کنایه از اینکه اگر خصلت بد را می بینی صفات خوب را هم ببین.
به کور گدن ز خدا چه اخوی گ دو تیه روشنا: آرزوی کور به دست آوردن بینایی است.
درد به دل و جنگ آسون: بهانه که باشد جنگیدن آسان است.
ایبیزیم و ایبینیم:خواهیم دید. ببینیم و تعریف کنیم.
ار ندونی مهمونم یو چو و یو همبونم: از ظواهر پیداست که نیت ام چیست.
اولاد کا مهدی چه ز پا نالن چه ز پهلی: عده ای که فقط از دردهایشان می گویند.
سی هو بت اگوم کاکا که بنگشت بگری سیم: به خاطر توقعاتم به تو احترام می گذارم
دده سی دده پل بلند نیخو: خواهر برای خواهر گیسوان بلند نمی خواهد.
ار هزار لیشم گوشت میشم:هرجند بد باشم به درد می خورم. و جوهرم خوب است.
بجور جاته بنه پاته:سنجیده عمل کن.
توشمال که بیکار ابینه تازه بووس انه به کار : سوء استفاده از فرصت های موجود.
بز که اجلس اگرده نونان شون اخوره : مصداق میخ به تابوت خود زدن .کاری که عاقبت بدی دارد انجام دادن.
بره نر به کله نی مهنه : فرزند پسر از خانواده جدا می شود.
دیگ سه کچک دیگول هم سه کچک :وقتی سهم کوچک و یزرگ به یک میزان باشد.
آرتام بختم آربیزم آوختم : کارها را به اتمام رساندم.
اسم سگ ایاری چو بگر به دست : وقتی از کسی سخن می گویی و فورا سر می رسد.
شل به رفتارس کور به دیدارس :افراد کمبود دار بیشتر می نازند.
بهونه که ور بارون اگره : مصداق گاو نر می خواهد و مرد کهن.
تا مال به ای واره اره به ئی داره: شرایط موجود این پیامدها را دارد.
ار کوگ نزنه قهقهه بی جا کی دونه کوگ کجه کرده جا؟ : اگر کسی خود افشاگری نکند و رازش را برملا نکند، دیگران که علم غیب ندارند.
دهدر به دار ابره گوور به گا ابره:دختر به مادر و گوساله به گاوش می برد.
دهدری که داس تعریفس کنه سی حالوس خووه :دختری که مادرش خوبیش را بگوید به درد دائیش می خورد.
بهیگ ز حونه بووس کور بی گدن مین ره کلا تیاس درآورده :عروس از خانه ی پدرش کور بود گفتند کلاغ در راه چشمانش را درآورده.
کچیر کار کچیر بار سر کچیر به تل دیوار :کوچکترها باید به احترام بزرگترها بیشتر کار کنند .فرمانبری کنند.
سهر بلند نرمنیده پشما به حور نگرنیده : کنایه از زن زیباروی خوش قدو بالا ولی بی هنر.
خور زا بچ سر ره حالوه :خواهر زاده گاه از دایی پیشی می گیرد و سد راه او می شود.
رو جایی که بخوننت نه جایی که چو وردارن بروننت : به جایی برو که از تو استقبال کنند نه اینکه بیرونت (بی احترام) کنند.
تا نیاهی به کارم بت نیگم خورزمارم :از دوستی تو فقط غرض سودجویی من است.
بهیگه به حونه به ازما دیندا بفرشنس به که :عروس ات را ابتدا در خانه امتحان کن تا به توانایی او پی ببری سپس به او کاربیرون را بسپار.
ار به طمع من منونی شیته بک بیوه نمونی : اگر به امید من هستی دنبال کارت برو تا عقب نمانی.
حونه زن بیوه شو نشینی نداره : خانه ی بیوه زن چون مرد ندارد شایسته نیست کسی به شب نشینی اش برود.
بنگشته بردن باغ بهشت گ ولات ولات: بهترین جا هم که باشی هوای وطن می کنی.
منبع: وبلاگ آلیگر نویسنده فریده چراغی
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
دوستان