گردشگری کشاورزی ، که گاه گردشگری مزرعهای [1] نیز نامیده میشود، گونهای از گردشگری روستایی است که در ارتباط مستقیم با کشاورزی در نواحی روستایی قرار دارد. گردشگری کشاورزی انعکاسی از تدارک فرصتهای جدید در زمینه ایجاد فرصتهای اقتصادی از طریق گردشگری د رمزارع میباشد. این گونه از گردشگری را میتوان ترکیبی از یک وضعیت طبیعی و روند کشت و برداشت محصولات کشاورزی به عنوان فرصتی درمحدوده تجربهگردشگری دانست. در نواحی روستایی تعدادی مزارع وجود دارد که در بازنمایی یک قابلیت خاص یا چشمانداز بسیار مناسب، ممکن است به عنوان مکانی برای گذران اوقات فراغت ا زسوی بازدید کنندگان شهری یا غیر بومی انتخاب شوند. شکلگیری گردشگری کشاورزی ناشی از عواملی در دوسویه یک روند ما بین گردشگران و کشاورزان میباشد. گردشگران که در ساختارشکنی پسا مدرن، تجربه گردشگری انبوه را ارضا کننده نمییابند درپی گریز از محیطهای پرازدحام و متراکم شهری و زندگی در سیطره تکنولوژی د رمفهوم گشتل آن (پاپلی یزدی،22،1381) به دنبال یافتن مکانهای جدید برای کسب تجربههای اصیل گردشگری میباشند که این خود با افزایش سطح درآمد و تبلور گذران اوقات فراغت به عنوان یک حق در رابطه است. هرچند جریان سرمایهداری سازمان نیافته در عصر بسامدرن در شکلدهی به سبک زندگی اکسپرسیونیستی نیز در این امر بسیار سهیم است (پاپلی یزدی،37،1382 ).
کشاورزان نیز در زیر فشارهای حاصل از هزینه و قیمتها و بحرانهای وابسته به آن درتولید مازاد کشاورزی، برای افزایش درآمد خود رهیافت متنوع کردن کشاورزی و فعالیتهای غیر کشاورزی را مدنظر قرار داده و ارائه خدمات گردشگری و گشودن فضای مزرعه را برروی بازدیدکنندگاه به عنوان یک تنوع اختیاری عملکرد مزرعه و منبع درآمد پذیرفتهاند ( willias, 2001,3) . از اینرو گردشگری کشاورزی به عنوان یک فعالیت بازاریابی مستقیم توانسته است فرصتهای خاصی را برای کاستن از رشد خطرات از طریق تنوع در یک محیط اقتصادی متضاد و شهری شده فراهم آورد(Brunfild,2002,2 )که در برگیرنده داد و ستد روستایی دردوجهت محیط مزرعه و یک بخش از تجارت گردشگری میباشد (Busby , 2000,636) . این در حالی است که در مناطق کشاورزی که توجه و سرمایهگذاری زیادی انجام شده و ثروتمند هستند و همچنین تنوع زیادی در فعالیت اقتصادی دارند، به دلیل اینکه جاذبههای کمتری دارند، نیاز چندانی به توسعه گردشگری در آنها احساس نمیشود، مناطق حاشیهای که برپایه کشاورزی سنتی و محدود قرار دارند نیاز بیشتری به تنوع اقتصادی داشته و برای گردشگران نیز جذابتر خواهند بود (شارپلی، 1380،17) .
ماهیت سنتی این مزارع نقش مهمی را در توسعه گردشگری ایفا میکند به گونهای که با برانگیختن حس نوستالژی ، علاقه گردشگران را به دیدن و تجربه کردن شیوهها و زندگی سنتی این مزارع افزایش میدهند. گردشگری کشاورزی بیشتر یک نزدیکی فزآیندهای با چشماندازهای روستایی و بازدیدکنندگان دارد. وقتی که بیشتر به عنوان یک منظره تماشایی در نظرگرفته میشود. روند گردشگری کشاورزی در مراحلی از جاذبهها، فعالیتها، اقامتگاه و امکانات رفاهی طی شده که هر یک از این مراحل در برگیرنده متغیرهای وابستهای هستند که میتوانند در چارچوب کنشپذیری گردشگران و محیط تأثیرگذار باشد. جاذبهها هر یک در محیطهای مختلف یک منحصر به فرد بودن را نشان میدهندکه در برانگیختن انگیزه گردشگران مؤثر میباشد. در کنار این جاذبهها انجام فعالیتهای تفریحی همچون پیادهروی، ماهیگیری، اسبسواری، راندن وسایل نقلیه کشاورزی، مشارکت در کارمزرعه و نظیر اینها امر ضروری است. اقامتگاه ممکن است در مزرعه برای بازدیدکنندگان تدارک دیده شود و یا اشکالی همچون جا و صبحانه [2] در کمپها را در برگیرد. امکانات رفاهی نیز از سرویس محدود دادن تا در اختیار خود بودن را شامل میشود(Skinnre,1999,14 ). براین مبنا کشاورزان با شیوههای مختلف میتونند یک درآمد مکمل را از گردشگری به دست آورند و در صورت نتیجه بخش بودن این فعالیتها ممکن است بالاخره جانشین کشاورزی به عنوان یکی از درآمدهای اصلی شده و به تجارتی سودآور بدل گردند. بطور کلی گردشگری کشاورزی به عنوان شیوه تحریک کننده رکود اقتصاری در نواحی روستایی در نظر گرفته میشود که آثار آن را در نواحی روستایی میتوان به شرح زیر بیان کرد:
· گسترش بهره برداری از مزرعه
· نوآوری در نقدینه سازی و کسب درآمد مازاد
· افزایش مصرفکنندگان جدید محصولات کشاورزی
· افزایش آگاهی پیرامون محصولات کشاورزی محلی
· درک و توجه بیشتر به اهمیت نگهداری زمین های مورد استفاده
· کسب درآمد برای اعضای خانوار کشاورز و دیگر کسانی که در مزرعه کار نمیکنند
· تشویق کشاورزان به ادامه کشاورزی با وجود آنکه بازارها بطور فزآیندهای رقابتی است
· کمک به احیا و توسعه سنتها ، هنرها و صنایع محلی
· افزایش و احیاء نمادهای محلی برای جلب توجه بازدیدکنندگان
· افزایش استفاده از محصولات و خدمات محلی
· پیشرفت و بهبود فرهنگ ، ارتباط و درک درون منطقهای
· نیازمندی به مدیریت محیطی سالم برای چشم انداز روستایی
· افزایش آگاهی و اطلاعات پیرامون کشاورزی
· تدارک فرصت برای مدیریت بحران های اقتصادی در زمینه کشاورزی
· افزایش پایداری در طولانی مدت برای تجارت کشاورزی