منشور حقوق بشر
در نتیجه پیگیریهای مستمر سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، با
تدابیر ویژه امنیتی همراه با هیاتی به سرپرستی ‘جان کرتیس’ مدیر بخش
خاورمیانه موزه بریتانیا از فرودگاه امام خمینی به موزه ملی ایران منتقل
شد. منشور کوروش برای مدت ? ماه در ایران حضور خواهد داشت. این چهار ماه،
فرصت مناسبی برای همه ایرانیان علاقمند است تا از این منشور دیدن کنند. این
منشور در سازمان ملل نیز بعنوان منشور حقوق بشر مورد ارزیابی قرار گرفته و
مورد قبول همه جهان واقع شده است.
درباره آن:
در
حدود سال ???? خورشیدی (????-????)به هنگام کاوشها در بابل در میان رودان
(بین النهرین)، هرمز رسام ، (باستانشناس) استوانه? سفالین موسوم به کوروش
کبیر را یافت که شامل نوشتههایی به خط میخی بود.? جنس این استوانه از گل
رس است، ?? سانتیمتر طول و ?? سانتیمتر عرض دارد و دور تا دور آن در حدود
?? خط به زبان آکادی و به خط میخی بابلی نوشته شدهاست.
بررسیها نشان داد که نوشتههای استوانه
در سال ??? پیش از میلاد مسیح به دستور کوروش هخامنشی پس از شکست نبونید
(بختالنصر) و گشوده شدن شهر بابل، نویسانده شده، به عنوان سنگ بنای
یادبودی در پایههای شهر بابل قرار داده شدهاست. در حال حاضر این لوح
سفالین استوانهای در بخش «ایران باستان» در موزه بریتانیا نگهداری میشود.
(نسخهبدلی از منشور کورش به عنوان
کهنترین فرمانِ شناختهشده تفاهم و همزیستی ملتها در ساختمان سازمان ملل
متحد در نیویورک نگهداری میشود. این کتیبه در فضای بین تالار اصلی شورای امنیت و تالار قیمومت جای دارد).
ازسوی دیگر در سالهای کنونی آشکار شد که
بخشی از یک لوحه استوانهای که آن را از آن نبونبید پادشاه بابل
میدانستند، پارهای از استوانه کوروش هخامنشی
است که از سطرهای ?? تا ?? آن میباشد. از این رو این قسمت که در دانشگاه
ییل(Yale) آمریکا نگهداری میشد، به موزه لندن گسیل و به استوانه اصلی
پیوست گردید.
متن
سخنرانی و کتبیه کوروش تا این اواخر نامعلوم بود. تا اینکه اکتشافات در
بین النهرین از ویرانه قدیم شهر «اور» کتبیهای بدست آمد و بعد از ترجمه
معلوم شد، همان متن منشور آزادی نوع بشر، کوروش میباشد.
این لوح در حال حاضر یکی از با ارزش ترین اشیای تاریخی است که در موزه بریتانیا از آن نگهداری میشود.
فرمان حقوق بشر کوروش یا استوانه کوروش،
به عنوان کهن ترین سند کتبی از دادگستری و مراعات حقوق بشر در تاریخ و مایه
مباهات و سرافرازی ایرانیان یاد میشود. کوروش، موسس و آغازگر سلسله هخامنشیان،
پس از تسخیر بابل اعلام عفو عمومی داد؛ ادیان بومی را آزاد اعلام کرد؛ او
هیچ گروه انسانی را به بردگی نگرفت و سپاهیانش را از تجاوز به مال و جان
رعایا بازداشت. او تمامی ساکنین پیشین سرزمینها را گرد هم آورده و منزلگاه
آنها را به ایشان بازگرداند.
این سند به عنوان نخستین منشور حقوق بشر
شناخته شده، و به سال ???? میلادی، سازمان ملل آن را به تمامی زبانهای رسمی
سازمان منتشر کرد. این تأییدی است بر اینکه منشور آزادی بشریت که توسط
کوروش هخامنشی در روز تاجگذاری وی منتشر شده، میتواند برتر باشد از
اعلامیه حقوق بشر که توسط انقلابیون فرانسوی در اولین مجمع ملی ایشان صادر
شده.
اعلامیه حقوق بشر در نوع خود، در رابطه با
بیان و ساختارش بسیار قابل توجهاست، اما منشور آزادی که توسط کوروش در ??
سده پیش از آن صادر شده، به نظر معنویتر میاید.
با مقایسه اعلامیه حقوق بشر مجمع ملی
فرانسه و منشور تأیید شده توسط سازمان ملل، با منشور آزادی کوروش، این آخری
با در نظر گرفتن قدمت، صراحت، و رد موهومات دوران باستان در آن، باارزشتر
نمود میکند.
این لوح با عنوان نخستین بیانیه حقوق بشر
جهانی شناخته میشود لوح کوروش که پس از تسخیر بابل و شکست بخت النصر توسط
کوروش به عنوان سنگ بنای یادبودی در شهر بابل قرار داده شده بود نخستین
بیانیه حقوق بشرجهانی است که کوروش در آن همه طوایفی را که در زمان
امپراتوری بابل به اسارت درآمده بودند آزاد و به آنها اجازه نقل مکان و
زندگی آزاد در هرکجای امپراتوری خود را داد. کوروش قوم یهود را نیز از
اسارت امپراتوری بابل آزاد کرد.
چه چیز باعث شده است تا فرمان کورش به این پایه از شهرت برسد؟
پاسخ این پرسش هنگامی دریافته میشود که
فرمان کورش را با نبشتههای دیگر فرمانروایان همزمان خود و حکمرانان امروزی
به سنجش بگذاریم و بین آنها داوری کنیم.
آشور نصیرپال، پادشاه آشور (??? پم.) در کتیبه خود نوشته است:
‘‘… به فرمان آشور و ایشتار، خدایان بزرگ و
حامیان من … ششصد نفر از لشکر دشمن را بدون ملاحظه سر بریدم و سه هزار نفر
از اسیران آنان را زنده زنده در آتش سوزاندم … حاکم شهر را به دست خودم
زنده پوست کندم و پوستش را به دیوار شهر آویختم … بسیاری را در آتش کباب
کردم و دست و گوش و بینی زیادی را بریدم، هزاران چشم از کاسه و هزاران زبان
از دهان بیرون کشیدم و سرهای بریده را از درختان شهر آویختم.”
درکتیبه سِـناخِـریب، پادشاه آشور (??? پم.) چنین نوشته شده است:
‘‘… وقتی که شهر بابِـل را تصرف کردم،
تمام مردم شهر را به اسارت بردم. خانههایشان را چنان ویران کردم که بصورت
تلی از خاک درآمد. همه شهر را چنان آتـش زدم کـه روزهای بسـیار دود آن به
آسـمان میرفـت. نهـر فـرات را به روی شهر جاری کردم تا آب حتی ویرانهها
را نیز با خود ببرد.”
در کتیبه آشور بانیپال (??? پم.) پس از
تصرف شهر شوش آمده است: ‘‘… من شوش، شهر بزرگ مقدس … را به خواست آشور و
ایشتار فتح کردم … من زیگورات شوش را که با آجرهایی از سنگ لاجورد لعاب شده
بود، شکستم … معابد عیلام را با خاک یکسان کردم و خـدایـان و
الـهههـایشان را به باد یغما دادم. سپاهیان من وارد بیشههای مقدسش شدند
که هیچ بیگانهای از کنارش نگذشته بود، آنرا دیدند و به آتش کشیدند. من در
فاصله یک ماه و بیست و پنج روز راه، سـرزمـین شـوش را تبدیل به یک ویرانه و
صحرای لم یزرع کردم … ندای انسانی و … فریادهای شـادی … به دست من از آنجا
رخت بربست، خاک آنجا را به تـوبـره کشیدم و به ماران و عـقربها اجازه
دادم آنجا را اشغال کنند.”
و در کتیبه نَـبوکَـد نَـصَر دوم، پادشـاه بـابل (??? پم.) آمـده است:
‘‘ … فرمان دادم که صد هزار چشم در آورند و
صد هزار ساق پا را بشکنند. هزاران دختر و پسر جوان را در آتش سوزاندم و
خـانـهها را چنان ویران کردم که دیگر بانگ زندهای از آنجا برنخیزد.”
این رویدادهای غیر انسانی تنها به آن
روزگاران تعلق ندارد. امروزه نیز مردمان جهان با چنین ستمها و خشونتهایی
روبرو هستند. هنوز جنایتهای آمریکا در ژاپن و ویتنام، فرانسه در الجزایر،
ایتالیا در حبشه و لیبی، پرتقال و اسپانیا در آمریکای لاتین، و انگلستان در
سراسر جهان، از یادها نرفتهاند. مردم هرگز فراموش نخواهند کرد که در عراق
بمبهای شیمیایی بر سر مردم بیدفاع حلبچه فروریخت و همه آنان از پیر و
جوان و زن و کودک به وضعی رقتانگیز نابود شدند. در افغانستان و در میان
سکوت حیرتانگیزِ جهانیان، صدها هزار تن از مردم غیرنظامی و بیدفاع شهرها
قربانی مطامع ابرقدرتهای امروز و گروهای سیاسی کشور میشوند، در حالیکه
در زندگی روزمره نیز از قحطی و بیماریهای همهگیر، از گرسنگی و وبا و سرما
رنج میبرند. در بوسنی و در کانون اروپای متمدن تنها به انگیزههای نژادی
مردم و کودکان را بیدریغ و دستهجمعی به کام مرگ میفرستند. در مکه جامه
سپید زائران را به سرخی میآلایند و جان و مال و ناموس آنان را مباح
میشمرند.
کشورهای بزرگ و پیشرفته و متمدن جهان،
سلاحهای مرگبار کشتار جمعی و بمبهای شیمیایی و میکربی خود را دیگر
مستقیماً بر کاشانه مردم رها نمیکنند، بلکه آنها را به بهایی گزاف در
اختیار کشورهایی میگذاشتند و آنگاه باز هم به بهای گزاف به درمان زخمهای
آنان بپردازند و از نقض حقوق بشر گلایه کنند و خود را بزرگترین پشتیبان آن
بدانند.
اما علیرغم رفتارهای ناپسند پادشاهان آشور
و بابل و حکمرانان امروز جهان، کورش پس از ورود به شهر بابل و با دارا
بودن هرگونه قدرتعملی نه تنها پادشاه مغلوب را مصلوب نکرد؛ بلکه او را به
حاکمیت ناحیهای منصوب، و با مردم شهر نیز چنین رفتار نمود: ‘‘ … آنگاه که
بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم، همه مردم گامهای مرا با شادمانی پذیرفتند
… مَردوک (خدای بابلی) دلهای پاک مردم بابل را متوجه من کرد؛ زیرا من او
را ارجمند و گرامی داشتم. ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابل شد …
نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید. وضع داخلی
بابل و جایگاههای مقدسش قلب مرا تکان داد. من برای صلح کوشیدم. بردهداری
را برانداختم. به بدبختیهای آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم که همه مردم
در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم هیچکس اهالی
شهر را از هستی ساقط نکند. خدای بزرگ از من خرسند شد … فرمان دادم … تمام
نیایشگاههایی را که بسته شده بود، بگشایند. همه خدایان این نیایشگاهها را
به جاهای خود بازگرداندم. اهالی این محلها را گرد آوردم و خانههای آنان
را که خراب کرده بودند، از نو ساختم. صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا
کردم.”
کورش پس از ورود به شهر بابل (در کنار رود
فرات و در جنوب بغداد امروزی) فرمان آزادی هزاران یهودی را صادر کرد که
قریب هفتاد سال در بابل به اسارت گرفته شده بودند. هزاران آوند زرین و
سیمین آنان را که پادشاه بابل از ایشان به غنیمت گرفته بود، به آنان
بازگرداند و اجازه داد که در سرزمین خود نیایشگاهی بزرگ برای خود بر پای
دارند. رفتار کورش با یهودیان موجب کوچ بسیاری از آنان به ایران شد که در
درازای بیست و پنج قرن هیچگاه بین آنان و ایرانیان جنگ و خشونت و درگیری رخ
نداد .
با وجود اینکه منشور کورش هخامنشی را
«نخستین اعلامیه حقوق بشر» میدانند، اما نوآوری چنین فرمانی از کورش نبوده
است؛ بلکه این فرمان فرایند فرهنگ ایرانی بوده است. فرهنگی که هرگز دستور
به غارت و آدمکشی و ویرانی نداده است. و کورش این رفتار را از مردمان
سرزمین خود، از نیاکان خود، از فرهنگ رایج کشورش، در آغوش مهرآمیز مادر و
از پرورش او آموخته بوده و بکار بسته است. منشور کورش هخامنشی ارمغانی است
از سرزمین ایران برای جهانی که از جنگ و خشونت خسته است و از آن رنج
میبرد.
ترجمه کتیبه
بر گردان منشور کوروش هخامنشی نشان داد که نخستین منشور جهانی حقوق بشر را ایرانیان در سال ??? پیش از میلاد بیان نموده و مورد اجرا گذاردهاند.
تاکنون یکبار در سال ???? مسئولان موزه
بریتانیا این لوحه را به درخواست حکومت ایران به تهران قرض دادند که مخالفت
دولت انگلیس با این اقدام سبب بروز تنش میان مسئولان دولتی و موزه
بریتانیا شده بود.
در روزگاری که کوروش هخامنشی به نمایندگی
ایرانیان، منشور حقوق بشر و آزادی انسان را فرستاد فخر مردمان و شاهان دیگر
کشتن، سوختن و ویران کردن بود. متن این منشور چنین است:«منم کوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه
دادگر، شاه بابل، شاه سومر و اکد، پسر کمبوجیه، … آنگاه که بدون جنگ و
پیکار وارد بابل شدم، همه مردم گامهای مرا با شادمانی پذیرفتند.در بارگاه پادشاهان بابل بر تخت شهریاری
نشستم، مردوک (مردوخ = خدای بابلیان)، دلهای پاک مردم بابل را متوجه من
کرد. … زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم.ارتش بزرگ من به آرامی وارد بابل شد.
نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید.
برده داری را بر انداختم، به بدبختیهای آنان پایان بخشیدم. …
من فرمان دادم که هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند.
فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و کسی آنان را نیازارند.
خدای بزرگ از کردار من خشنود شد …
او برکت و مهربانیش را ارزانی داشت.
ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم …
من همه شهرهایی را که ویران شده بود از نو ساختم.
فرمان دادم تمام نیایشگاههایی را که بسته شده بود، بگشایند.
همه مردمانی را که پراکنده و آواره شده
بودند، به سرزمین خود برگرداندم و خانه های ویران آنان را آباد کردم، باشد
که دلها شاد گردد و هر روز در پیشگاه خدای بزرگ، برایم زندگانی بلند
خواستار باشند …من برای همه مردم جامعهای آرام مهیا ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم.
من به تمام سنتها، و ادیان بابل و اکد و سایر کشورهای زیر فرمانم احترام میگذارم.
همه ی مردم در سرزمینهای زیر فرمان من .در انتخاب دین، کار و محل زندگی آزادند.
تا زمانی که من زنده ام هیچکس اجازه ندارد اموال ودارایی های دیگری را با زور تصاحب کند.
اجازه نخواهم داد کسی دیگری را مجبور به انجام کار بدون دریافت مزد کند.
هیچکس نباید به خاطر جرمی که اقوام یا بستگان او مرتکب شدهاند تنبیه شود.
من جلوی برده داری و برده فروشی از زن و
مرد را می گیرم و کارکنان دولت من نیز چنین کنند تا زمانیکه این سنت زشت از
روی زمین برچیده شود.شهرهای ویران شده در آنسوی دجله و
عبادتگاه های آنها را خواهم ساخت تا ساکنین آنجا که به بردگی به بابل آورده
شدهاند بتوانند به خانه و سرزمین خود بازگردند.»
در این لوح استوانهای، کوروش پس از معرفی
خود و دودمانش بیان میکند، که چگونه آرامش و صلح را برای مردم بابل و
کشور سومر به ارمغان آورده، و پیکر خدایانی که نبونید از نیایشگاههای
مختلف برداشته و در بابل گردآوری کرده بوده را به نیایشگاههای اصلی آنها
در میانرودان و غرب ایران برگردانده است. پس از آن، کوروش میگوید که
چگونه نیایشگاههای ویرانشده را از نو ساخته و مردمی را که اسیر
پادشاههای بابل بودند به میهنشان برگردانده است.
حقوق بشر در ایران باستان
نخستین اعلامیه حقوق بشر در جهان ،
درایران باستان و در زمان کوروش هخامنشی ، صادرشده است . کوروش ذوالقرنین
دراین منشور ، برده داری را ممنوع اعلام کرده و به بازگرداندن همه اسیران و
بردگان به سرزمین های متبوعشان ، دستورداده است . با مطالعه بخشهایی از
این اعلامیه که به هنگام فتح بابل از سال ??? سال قبل ازمیلاد صادر شد می
فهمیم که کوروش دست به سنت شکنی زده و ازشیوه مرسوم آن زمان که اعمال سیاست
زمین سوخته و قتل عام مغلوبین بوده احتراز می کند و می گوید :‹‹ سپاهان من
، بدون مزاحمت ، درمیان شهر بابل حرکت کردند من به هیچ کس اجازه نمی دادم
که سرزمین سومر واکد را دچار هراس کند … من احتیاجات بابل وهمه
عبادتگاههایش را درنظرداشتم ودربهبود وضعشان کوشیدم . من یوغ ناپسند بابل
را برداشتم ، خانه های مخروبه آنان را آباد کردم ، من به بدبختی های آنان ،
پایان بخشیدم .‹‹ درعصر داریوش هخامنشی نیز شاهد یک قانون جامع هستیم که
به ‹‹ دادنامه داریوش ›› شهرت یافته است .
سلسه مقرارت آیین زردشت – که وندیداد
نامیده می شود . – مبتنی برهمین دادنامه است . یکی ازمظاهر حقوق بشر
دردوران هخامنشی ، بردباری مذهبی است . داریوش ، دادگری وعدالتخواهی را به
بهترین شیوه درزمان خودش برقرار کرد ودراین میان ، ازدادرسان ویژه مسائل
دشوار حقوقی یاری می جست . اوقانون اساسی کشور را برمبنای بردباری دینی
ورعایت حقوق اقلیتهای مذهبی ، تدوین کرده بود ودرنگارش این قانون، آداب
ورسوم وسنتها وقوانین ومقرارت ملل مغلوب را تاجایی که به کیان امپراتوری
هخامنشی لطمه نمی زد ،لحاظ کرده بود .
اوبرای اجرای هرچه بهترقانون اساسی ،
شورایی متشکل از دادرسان خانواده هخامنشی وموبدان را مسؤول نظارت براجرای
قانون قرار داده بود . این شورا،گزارشهایی را که ازشهر بانان وایالتهای
امپراتوری اخذ می کرد به اطلاع او می رسانید . به این ترتیب راه برهرگونه
اعمال تبعیض نژادی مذهبی ، بسته می شد وکلیه ملل مغلوب باوجود تفاوتهای
نژادی ، مذهبی ، زبانی و… باهم داشتند ، تحت لوای امپراتوری هخامنشی ،
درصلح وصفا به سرمی بردند واین مرهون سیاست تبعیض زدایی حکمرانان وقت بوده
است .
قرنها بعد است که دراعلامیه حقوق بشر،
چنین حقی برای انسانها به رسمیت شناخته شده است . درماده دوم این اعلامیه
آمده است :‹‹ هرکس می تواند بدون هیچ گونه تمایز ، مخصوصا از حیث نژاد ،
رنگ ، جنس ، زبان ، مذهب ، عقیده سیاسی یا هر عقیده دیگر وهمچنین ملیت ،
وضع اجتماعی ، ثروت ، ولادت یا هرموقعیت دیگر ، از تمام حقوق وکلیه آزادی
هایی که دراعلامیه حاضرذکر شده است ، بهره مند گردد. به علاوه هیچ تبعیضی
به عمل نخواهد آمد که مبتنی بروضع سیاسی ، اداری ، قضایی یا بین الملل کشور
یا سرزمینی باشد که شخص با آن تعلق دارد . خواه این کشور ، مستقل ، تحت
قیمومت یا غیر خود مختار بوده یا حاکمیت آن به شکلی محدود شده باشد .
درعصر هخامنشی ، حق پناهندگی افراد به
کشورها ، مراعات می شد . ماجرای پناهندگی ‹‹ تمیستوکل ›› سردار بزرگ یونانی
به دربار اردشیر هخامنشی نمونه ای از اعمال اصل رعایت حق پناهندگی اتباع
کشورهای بیگانه است که درماده ?? اعلامیه جهانی حقوق بشر برآن تأکید شده
است : هرکس حق دارد دربرابر تعقیب ، پناهندگی جست وجو کند ودرکشورهای دیگر ،
پناه اختیار کند .
رعایت حقوق اجتماعی افراد ، یکی دیگر از
نمونه های تضمینی حقوق فطری انسانها وتوجه به حقوق بشر دراین دوران است .
دراسناد به دست آمده از تخت جمشید درلوح های معروف به الواح گنجینه ،
پرداخت مزد کارگران ذکر شده است وحتی برای کارگران ، تسیهلات ویژه ای مانند
مرخصی زایمان وجود داشته داشتند وحتی برخی مشاغل مانند کارگاههای خیاطی ،
زنان سرگروه کارگران مرد و زن ، بوده اند. قرنها بعد است که درماده ??
اعلامیه جهانی حقوق بشر ، برشرایط منصفانه ورضایت بخش برای کار ورفع تبیعض
افراد در اخذ اجرت مساوی درمقابل کار برابر ، تأکید شده است .
تیترآنلاین
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
دوستان