بطلمیوس:(پتولمی) (Ptolemy):
قرن دوم قبل از میلاد به دنیا آمد. کار ستاره شناسی عظیمی به نام Almagest (المحیطی) انجام داد. راهنمای بطلمیوس شامل 6 جلد است که جداول و اشکال را در برمی گیرد و اولین فرهنگ جغرافیای جهان بر اساس اصولی است که نقشه جهان را اصلاح کرد. با مرگ بطلمیوس افق های جغرافیای که هم از نظر طبیعی و هم از نظر دانش توسط یونانیان بسط یافته بود، مجددا بسته شد. چندین قرن طول کشید تا تلاش برای شرح و توصیف چهره زمین به عنوان محل زندگی انسان دوباره توجه اساتید را جلب کند. 1
استرابو (Strabo):
در سال 61 قبل از میلاد در آماسیا (ترکیه مرکزی) متولد شد و به عنوان جغرافیدانی کلاسیک شناخته شده است. در مورد جغرافیا حدودا 14 کتاب دارد. کتاب جغرافیای او در قرن 6 میلاد کشف شد و به عنوان جغرافیدانی کلاسیک مطالعه گشت. او می خواهد ترجیحا توصیفی دقیق از اکومن یا محیط زیست تهیه کند و چنین تشخیص می دهد که جغرافیدانان باید پایه ریاضی قوی داشته باشند. استرابو در سال 20 ق. م درگذشت. 1
اراتوستن:
پدر علم جغرافیا از طرف برخی از جغرافیدانان لقب گرفته است. در لیبی به دنیا آمده اراتوستن محیط کره زمین را محاسبه کرد و به توصیف اکومن (محیط مسکونی) پرداخت که در آن تقسیمات عمده اروپا، آسیا، لیبی، 5 منطقه و یک منطقه حاره دو منطقه معتدل و دو منطقه یخ بسته را قبول داشت.
اراتوستن یک نقشه جهان را نیز ترسیم کرد. او اولین کسی است که همه جغرافیا را به نام خود بدعت نهاد.1
در حدود 192 ق.م در 80 سالگی درگذشت.
آناکسی ماندر:
مبتکر کاربرد ریاضی در جغرافیا است. وی اولین کسی است که نقشه جهان را با مقیاس ترسیم کرد. نقشه وی یونان را در وسط و سایر قسمت های اروپا و آسیا را نسبت به یونان در اطراف آن کشیده است. وی معتقد بود که زمین ابتدا جزئی از یک استوانه بزرگ در فضا بوده است. ساعت آفتابی هم اولین بار توسط آناکسی ماندر اختراع شد. همچنین اولین کسی بود که مفاهیم ذهنی در جغرافیا را بیان کرد در سال 475 ق.م درگذشت. 1
تالس:
حل مسائل و مشکلات اندازه گیری کمی در جغرافیا را تالس انجام داد. او اولین استاد یونانی در قرن 7 و 8 ق.م بود که در مورد اندازه گیری و موقع اشیا بر روی سطح زمین به اظهار نظر پرداخت. تالس یک منجم هم بود که خاصیت مغناطیسی آهنربا را هم اعلام کرد. او درمورد معنی این کائنات غور و بررسی نمود و به این نتیجه رسید که ماده به اشکال گوناگون از آب ساخته شده است. تالس کره زمین را چون دایره ای شناور در آب تصور می کرد. سعی داشت تا شهری از عالم هستی بر حسب اینکه با مشاهدات نو قابل بررسی است ارائه دهد. 1
هرودوت (Herodotu) اعتقاد دارد تفکر جغرافیایی زاده تاریخ است هرودوت را اساسا یک مورخ می دانند. اعتبار وی بیشتر به خاطر این است. می گوید با تمام تاریخ برخورد جغرافیایی و با جغرافیا برخورد تاریخی باید کرد. مشارکت هرودوت در جغرافیای مکتبی بر مشاهدات شخصی وی در خلال سالهای مسافرت اوست. 1
ریشتهوفن: فردیناندفون ریشتهوفن زمین شناس و یکی از مجربین مشاهدات میدانی جغرافیایی بود. هدف مشخص جغرافیا را تمرکز دقت بر روی تجلیات گوناگونی است که درمناسبات متقابل درونی عوامل و پدیده ها در سطح کره زمین اتفاق می افتد. وی یک ناظر باتجربه در مطالعات میدانی است. 1
همبلت: الکساندر فن همبلت (1859-1769) پدر جغرافیای نو خوانده شده است وی در آلمان به دنیا آمد همبلت اظهار کرد که علاقه مندی او به جغرافیا از زمان آشنایی با جورج فورستر شروع گردید. همبلت در جهت شناخت تفاوتها و تشابهات نواحی مختلف جهان به کشورها و نواحی مختلف مسافرت کرد و بعد از فوت مادرش مقدمات سفر به آمریکا را فراهم کرد. همبلت یکی از جاودانان علم جغرافیا به حساب می آید و آثار ارزشمندش به همه علوم تعلق دارد. 3
ریتر: (1859-1779) کارل ریتر در سال 1779 یعنی 10 سال بعد از همبلت متولد شد ریتر عمیقا تحت تاثیر نظریات همبلت قرار داشت. دو جلد کتاب درباره ی اروپا منتشر ساخت که با نقشه هایی نیز همراه بود. وی معتقد بود جغرافیا باید به صورت علم تجربی درآید. وی در روشهای مطالعاتی خود به وابستگی های داخلی پدیده ها و روابط علمی میان آنها اهمیت بسیار قائل بود. اثر بزرگ وی ارکوند به مفهوم علم زمین در ارتباط با طبیعت و تاریخ بشر می باشد!
گریفیت تیلور: (1963-1880) در لندن به دنیا آمد تیلور در اکتشافات قطب جنوب یکی از همراهان اسکات کاشف قطب جنوب بود او در سال 1907 به استادی جغرافیا در دانشگاه سیدنی انتخاب شد. در سال 1927 به مدیریت گروه جغرافیای دانشگاه سیدنی رسید. 3 وی از معتقدان جبر محیطی است چنین قضاوت می کند که برای هر کشوری بهترین برنامه را طبیعت تعیین کرده است و این وظیفه جغرافی دانان است که طبیعت را تفسیر کنند. 1
الیزه رکله: (1905-1830) پرکارترین جغرافی دان که تاکنون دیده شده است در دوره ی جوانی تحت تاثیر افکار میخائیل با کونین از بنیانگذاران آنارشیسم و هم چنین آرمانشهر گرایان سوسیالیسم فرانسوی نظیر سن سیمون و کابت قرار گرفت. 3
پترکروپوتکین: (1921-1842) در سال 1842 در روس متولد شد. متخصص در جغرافیای طبیعی بود. در سال 1872 در روسیه به ریاست انجمن جغرافیایی انتخاب شد. او یک جغرافی دان آنارشیستی بود وی از جمله جغرافی دانانی بود که به انسانی ساختن جغرافیا پرداخت تا جغرافیا را که به صورت ابزاری در دست استعمارگران بود به خدمت بشریت درآورند به مبارزه بپردازد. 3
راتزل:(1844-1904):
در سال 1880 به درجه ی پرفسوری رسید. پدر جغرافیای انسانی مخصوصا در مطالعات سیستماتیک.1 پاره ایاز نظریات حزب نازی آلمان از افکار و عقاید این دانشمند متاثر بود. 4 راتزل مفهوم فضلی حیاتی را جدا از موجودات زنده نمی شناخت. راتزل در تدریس نیز از وحدت همه ی زندگی ارگانیکی در سطح سیاره زمین دفاع می کرد و نتیجه گرفت که لازم نیست جامعه انسانی نیز با شناخت قوانین طبیعی مورد سنجش قرار گیرد.
راتزل همواره به ناسیونالیسم و توسعه اراضی آلمان می اندیشید از این دوره رشته جغرافیای سیاسی جهان ظاهر گردید. و جغرافیای انسانی راتزل در واقع، مطالعه انسان ارگانیک , کشور های ارگانیک و جهان ارگانیک بود. او معتقد بود که سک.نت گاه های انسانی پر شده است و اروپائیان جهت فضای خود به سرزمین های جدید نیاز دارند که در سایر قاره ها وجود دارد. وی داروینیسیم اجتماعی را در تنازع بقاء در میان کشور ها توجیه می کرد و آن را به عنوان تنازع برای فضای زندگانی مطرح می ساخت. 3
موریس دیوس:(1934-1850) :
وی در شهر فیلادلفیا به دنیا آمد. او تحصیلات خود را در دانشگاه هاروارد تمام کرد. وی در رشته های هواشناسی مدرک گرفت. وی به عنوان استاد جغرافیای طبیعی همه ی تلاش خود را بریا پویایی این رشته به کار گرفت. وی علاقه ی زیادی به آلپ های سوئیس داشت و حاصل علاقه وی انتشار چند مقاله درمورد فرسایش یخچالی در آلپ های سوئیس بود. وی مفهوم چرخه فرسایش راوارد جغرافیا کرد. موریس دیوس جغرافیای ناحیه ای را کانون علم جغرافیا بشمار می آورد. و به عنوان پدر ژئومورفولوژی شناخنه شده است. 1
چرچیل سمپل(1932-1863)
کتاب وی تاریخ آمریکا و عوامل جغرافیایی آن است.سمپل مقالاتی تحت عنوان وابستگی های محیط طبیعی و فرهنگ دارد. او در مکتب جبر محیطی تربیت شده بود . به نضر وی انسان آفریده زمین محسوب میشود. زمین انسان را پرورش داده است . خانم سمپل در مورد نقش قاطع محیط طبیعی در رفتار انسانی, با تعجب بسیار رفتار کی کند. 4
دیوید هاروی:
در سال 1957 درجه لیسانس جغرافیا را از دانشگاه معروف کمبریج انگلستان دریافت کرد. هاروی میان سالهای 69-1960 هشت مقاله جغرافیایی در زمینه ی روش شناسی و مسائل نظریه ای جغرافیا در مجلات معتبر خارجی منتشر ساخت. او اولین اثر ماندگار خود را در زمینه ی روش شناسی و مسائل نظریه ای جغرافیا در مجلات معتبر جغرافیایی منتشر ساخت. او اولینن اثر ماندگار خود را درزمینه ی فلسفه و روش شناسی تحت عنوان تبیین در جغرافیا در سال 1969 به چاپ رسانید.کتاب تبیین در جغرافیای او اولین اثر علمی در زمینه ی فلسفه جغرافیای نو می باشد.
دیوید هاروی جغرافی دان سنت شکن، سازش ناپذیر با جریانهای استعماری ابرقدرتی، مخالف سرمایه داری و وفادار به سنت رادیکالی است. 3
کارل ساور:
در ایالت متحده ی آمریکا بین دو جنگ جهانی کارل ساور، فعال ترین جغرایفی دان مکتب امکان گرایی بود. او در تفکرات خود زمینه ی چشم انداز بیش از همه از اتواشلوتر جغرافی دان آلمانی تاثیر پذیرفته بود.کارل ساور بنیان گذار مکتب جغرافیای فرهنگ برکلی می باشد و در تفکرات جغرافیایی خود به جای علت محیطی، جبر محیطی از قلمرو کورولوژی مدد می گرفت که در آن روابط علی یک پدیدار در داخل ناحیه ی معیین مورد توجه قرار می گیرد. او در تحلیل های جغرافیایی به عامل فرهنگ یعنی ارزش های مشترک مردم، مذهب، ساختار اجتماعی و سازمان اقتصادی نقش خلاق قائل بود.
ویدال دولابلاش:(1918-1845)
ارائه ی افکارش را در رابطه با میدان عمل و هدف جغرافیا دنبال کرد. 1 کتاب جغرافیای انسانی از اوست و به نظر وی جغرافیا ناشی از شرایط آب و هوا و ساختمان زمین نیست. خصیصه های جغرافیایی چیزی است که انسان با تهیه نوع معیشت خود از خاک پدیدار گشته است. رشته ی جغرافیای علمی در فرانسه فقط توسط وی عملی شد. 4
در سال 1898 به استادی دانشگاه سوربن فرانسه انتخاب شد. وی بنیان گذار مکتب امکان گرایی است. جغرافیای ناحیه ای را در مقابل جغرافیای قانون مند، کانون علم جغرافیایی دانست و عقده داشت که روابط انسان و طبیعت را نمی توان با خط فکری قانون مند مطالعه کرد. از نظر وی جغرافیا علم مکانهاست. 3
هارلن باروز:(Harlan Barrows)(1877-1960)
د رسال 1904 در گگروه جغرافیای دانشگاه شیکاگو تدریس یکی از جالب ترین بخش های جغرافیا را تحت عنوان تاثیر جغرافیا در تاریخ آمریکا بعهده گرفت. در سال 1914 به درجه استادی و در سال 1919 به مدیریت گروه جغرافیا در دانشگاه شیکاگو رسید. وی در زمینه ی مفاهیم جغرافیا و علم اکولوژی انسانی مطالعه زیادی داشت. 4
منابع:
1. علی اصغر نظری – تاریخ علم جغرافیا – انتشارات پیام نور-1381.
2. ویژه نامه بزرگداشت استاد عباس ساها و تجلیل از مقام شامخ اساتید جغرافیای ایران - دانشگاه تهران – آذر ماه 1379.
3. حسین شکوئی – اندیشه های نو در فلسفه جغرافیا – انتشارات گیتاشناسی – .1378
4. حسین شکوئی – فلسفه جغرافیا – گیتاشناسی – 1381
5. علی اکبر محمودیان- زندگی نامه استاد عباس سحاب- موسسه ی سحاب – 1383
6. محمد حسن گنجی – جغرافیا از دارالفنون تا انقلاب اسلامی- آستان قس رضوی
7. زندگی نامه درکتر جواد صفی نژاد- موسسه ی سحاب – 1383
8. نفیس احمد – ترجمه حسن لاهوتی – خدمات مسلمانان به جغرافیا - آستان قدس رضوی-
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
دوستان