تجربهی اصلاح ژنتیکی مواد غذایی، باعث تحریک سازمانهای علمی، صنعتی و نهادهای قانونی برای توجه به ابعاد اجتماعی و اخلاقی فناورینانو شده است. هدف کلی پذیرش فناوری نانو توسط عامه مردم است، به نحوی که همانند مواد غذایی اصلاح شدهی ژنتیکی، باعث بیتمایلی مصرفکننده نشود. در گزارشهای مربوط به تحقیق و توسعه فناوری نانو به طور ضمنی اشاره شده است که این پذیرش به اعتماد عمومی نسبت به فناوری و اینکه این اعتماد بر اساس اطلاعات، آموزش، دسترسی و بحث در مورد توسعههای علمی و فناورانه ایجاد شده باشد، بستگی دارد. از این رو، فرض بر این است که اطلاعرسانی و آموزش به عموم، باعث ایجاد اعتمادی خواهد شد که در نهایت منجر به پذیرش فناوری نانو میشود. بنابراین، علوم انسانی و اجتماعی به عنوان ابزاری برای دستیابی به پذیرش عمومی مدنظر قرارمیگیرند. در این مقاله، نویسنده بر این باور است که این درک محدودی از نقش علوم انسانی و اجتماعی است. علوم انسانی و اجتماعی دارای کارکرد انتقادی در خصوص پرسش سوالات بنیادی و اطلاعرسانی به عموم در مورد این واکنشها هستند. این امر منجر به ایجاد دیدگاه شکگرایانه خواهد شد ولی انگیزهی توجه به ابعاد اجتماعی و اخلاقی فناوری نانو نباید پذیرش عمومی، بلکه قضاوت آگاهانه باشد. نویسنده این کارکرد منتقدانه را به وسیلهی مطرح کردن نقش، انگیزش و سهم اخلاقیات به عنوان نمونه نشان میدهد. در نهایت، نویسنده نشان میدهد که راهبرد ممکن برای ترکیب علوم انسانی و اجتماعی با تحقیق و توسعهی فناورینانو، ارزیابی فناوری در زمان واقعی است که هدف از آن ترکیب مطالعات علوم طبیعی و مهندسی با علوم اجتماعی، حقوقی و اخلاقی است
منبع :http://www.nano-atu.ir
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
دوستان