این روزها صحبتهایی از سوی برخی از مسئولین و نیز برخی روحانیون راجع به علوم انسانی میشود که صحیح نمی باشند. بنده در این مقاله بر اساس اصل حمل به احسن که از اصول مهم تفکر انتقادی است، سعی در رد این سخنان نموده ام یعنی به جای آنکه به این موضوع سیاسی و بدبینانه نگاه کنم و بعد آن را نقد کنم، خوشبینانه به این موضوع مینگرم و به جای سیاسی دانستن موضوع، آن را ناشی از دلسوزی و فهم اشتباه میدانم چرا که معتقدم اگر بخواهیم موضوعی را که از منظری بدبینانه نگرسته ایم، به نقد آن بپردازیم، این نقد موفق نخواهد بود زیرا طرف مورد نقد میتواند در پاسخ بگوید که اصلا من چنین منظوری را نداشته ام. 
به نظرم در این اشتباه، اندیشمندان و فلاسفه غربی همچون ارسطو شدیدا مقصرند. 
به یاد دارم که دبیر منطق و فلسفه مان در اوایل سال مرتبا میگفت این تعریف و تقسیم بندی علم توسط ارسطو، فارابی و فلاسفه کنونی غربی دارای اشکال است و هرکس بتواند آن را بیابد، به او جایزه میدهم. دانش آموزان مرتبا بر سر آن شرط بندی میکردند به طوریکه برای شرکت در آن بایستی مبلغی را پرداخت میکردند و در صورت برنده شدن بایستی ??? برابر آنچه را که داده بودند، توسط آموزگار دریافت میکردند طوریکه حتی یکی از دانش آموزان به طمع یک میلیون تومان ?? هزار تومان باخت. بلافاصله بعد از باختن وی، من بدون پرداخت پولی اشکالی را در مورد تعریف علم بیان نمودم که بعد از آن، دبیر مبلغ ???? تومان به من داد و گفت که اگر بتوانی در تقسیم بندی آن نیز اشکالی را بگویی، آنگاه ?? هزار تومان به تو خواهم داد. 
اما این تعریف و تقسیم بندی چه بوده؟ از زمان ارسطو به بعد، در منطق علم به دو دسته تصور و تصدیق قسم بندی شده و راه رسیدن به تصور، تعریف است که با آن درصدد درک چیستی معنا و مفهوم چیزها هستیم بدون اینکه به واقعیت داشتن آن اعتنایی کنیم مثل آنکه چیستی مربع را به شکل چهار ضلعی متساوی الاضلاع تعریف مینماییم و تصدیقات، قضایایی هستند که در آن به چیزی حکم میکنیم و با استدلال به آن میرسیم که تصدیقات صدق و کذب دارند مانند حکم تصدیق قضیه ی خورشید در منظومه شمسی قرار دارد که قصیه ای صادق میباشد. در آن هنگام فکرم به آیه ای از قرآن معطوف شد: العلم نور... و ناگهان ماشین فکرم استارت زد و به دبیر فلسفه عرض کردم که معلومات بر دو دسته تصور و تصدیق میباشند نه علوم و علم وسیله رسیدن به معلوم است و با معلوم تفاوت دارد. همانگونه که در قرآن آمده که العلم نور... میتوان گفت که به عنوان مثال تصور این جامدادی جلوی من در تاریکی مقدور نیست اما توسط نور ممکن است و اینگونه این جامدادی برایم معلوم میشود و در این حال میتوان وسیله ای را که موجب معلوم شدن این شئ گشته، علم نامید و به همین سبب میتوان آن را به نور تشبیه نمود. 
مشاهده بفرمایید که مطابق تعریف پیشین علم، هر نظریه ای به سبب دادن حکم، علم تلقی میشود طوریکه نظریات اشتباه نیز در همین تعریف و تقسیم بندی میگنجد، همانگونه که تصدیقات دارای صدق و کذب هستند و بر اساس علم به حساب آوردن تصدیقات، تصدیقات کاذب نیز علم به حساب می آیند!
امروزه که عده ای از علوم انسانی اسلامی و ضرورت بومی سازی علوم انسانی سخن میرانند و علوم انسانی را به غربی و اسلامی تقسیم مینمایند، مطابق تعریف ارسطو از علم، اندیشه های ایشان کاملا موجه و صحیح میباشند چرا که بر طبق آن تعریف تمام تئوریها علم محسوب میشوند و در این حال میتوان فرضیات را بر اساس جغرافیا، ملیت و یا مذهب نظریه پردازان شان به ایرانی و غربی، اسلامی و الحادی و... تقسیم بندی نمود. اما طبق تعریفی که خودم طرح کردم علوم انسانی ابزاری خواهد بود که بدون تعلق وطنی و دینی به بررسی بدون پیشداوری و جانبداری نظریات مختلف علوم انسانی به عنوان معلومات که شاید این معلومات دسته بندی مذهبی و جغرافیایی داشته باشند پرداخته و این وسیله درصدد شناخت و کشف معلومات و فرضیات صحیح دانش انسانی و نقد آنها میباشد و این وسیله، ابزاری واحد بدون هیچگونه تقسیم بندی خواهد بود و در این صورت علوم انسانی به عنوان علم یک چیز بیشتر نخواهد بود و غربی و شرقی نخواهد داشت. درواقع اگر قرار است که علوم انسانی بر اساس پیش فرض هایی حرکت کند، بایستی این پیش فرضها نیز در مقام تحقیق واقع گردند یعنی آنکه اگر علوم انسانی در یک جامعه لیبرالی بر اساس فلسفه لیبرالیسم است و دانش انسانی در جامعه دینی بر اساس پیش فرضهای اعتقادی دینی است، خود این پیش فرضها بایستی با نگاهی واحد نقد گردند که البته مطابق تعریفی که من از دانش انسانی ارائه دادم، بر چنین امری تاکیدی مضاعف میگردد. یعنی باید پرسیده شود از کجا معلوم است که اسلام راست میگوید؟ از کجا معلوم است مسیحیت راست میگوید؟ از کجا معلوم است مارکسیسم راست میگوید؟ از کجا معلوم است لیبرالسیم و غرب راست میگویند؟ و... که در چنین وضعیتی که خود این پیش فرضها زیر سؤال قرار میگیرند و به چالش کشیده میشوند، دیگر سخن راندن از علوم انسانی مبتنی بر پیش فرضهای خاص بی معناست. 

و اما دیگر اشکالات وارد بر این آقایان.... 
اگر این آقایان بخواهند از تفکرات خود در مورد علوم انسانی بومی و اسلامی و غربی و غیر غربی بودن این دانش دفاع کنند، مجبورند از پایگاه علوم انسانی ای به دفاع از تفکر بومی سازی و اسلامی سازی علوم انسانی و اثبات آن بپردازند که نگاهی یکسان به انواع مختلف علوم انسانی دارد. یعنی آنکه نمیتوانند با علوم انسانی بومی، علوم انسانی بومی را اثبات کنند چرا که چنین چیز ناممکنی دور و مصادره به مطلوب است و اساسا غیر منطقی است و نیز در چنین صورتی طرفداران علوم انسانی غربی نیز توسط علوم انسانی غربی به اثبات و دفاع از دانش انسانی غربی میپردازند و هرکسی حرف خودش را میتواند بزند اما باید ابتدا به این پرداخته شود که آیا اصلا علوم انسانی قابل تقسیم بندی به بومی و غیر بومی است یا خیر و اگر پاسخ آری است کدامیک صحیح است که جواب به این سؤالات از دریچه علوم انسانی بومی ناممکن است و مدافعان چنین عقایدی ناچارند که برای دفاع از علوم انسانی بومی، خود دست به دامان علوم انسانی غیر بومی، فرا بومی و فرا جغرافیایی- عقیدتی گردند. با این حال، امثال شریعتی برای اثبات ادعاهایشان که در علوم انسانی باید بیشتر به پایگاه و طبقه اندیشه گران توجه نمود، باید توسل به نوعی از علوم انسانی گردند که خود متعلق به طبقه و پایگاه و کشور خاصی نیست. اگر امثال شریعتی بخواهند با علوم انسانی بومی، علوم انسانی بومی را اثبات کنند، اولا دچار مصادره به مطلوب شده اند زیرا معتقدند علوم انسانی بومی است و از پایگاه علوم انسانی بومی میگویند علوم انسانی بومی است و با علوم انسانی بومی درصدد اثبات علوم انسانی بومی هستند و ثانیا دچار تناقض شده اند زیرا که چطور میشود که نظریات اندیشمندان علوم انسانی را بسته به محیط و پایگاه اندیشمندان بدانیم و در عین حال مدعی این باشیم که خود این تئوری در علوم انسانی، قانونی عام و همه گیر و جهانشمول و غیر بومی است؟ اگر سخن شریعتی درست باشد، در این صورت دیگر جای دفاعی برای آن باقی نمیماند چرا که مطابق این سخن بایستی شان و جایگاه این سخن را مربوط به پایگاه و جغرافیای شریعتی دانست و دیگر نمیتوان داوری کلی راجع به صحت و صدق آن نمود. در چنین حالتی که علم، همانطور دانش انسانی درصدد شناخت واقعیتها و انواع فرضیات است، دیگر سخنان سابق برخی روشنفکران چون شایگان و حمید عنایت و روشنفکران سنت گرایی مانند سید حسین نصر کاملا خطاست، چرا که هدف علم حفظ میراث و هویت نیست بلکه علم درصدد شناخت چیزها من جمله هویت و فرهنگ و تاریخ و... و تشخیص صحت و سقم آنهاست و در چنین حالتی نمیتوان به بهانه حفظ فرهنگ و... عقاید متناقض اندیشمندان مختلف سابق کشورمان را که مجموعه معلوماتی میباشند به خورد دانش پژوهان مان بدهیم و به جای آنکه محیط علم را فضای نقادی و حقیقت طلبی گردانیم، تبدیل به مکان تعصب ورزی ای در آوریم که میخواهد متعصبانه هر آنچه را که خودمان داریم، فارغ از تضادهای آنها و تشخیص صحت و سقم شان با هدف ملی گرایی و بازگشت به خویشتن و... عرضه کند و کمتر به اندیشه های اندیشمندان دیگر نقاط بپردازد. اما علوم انسانی باید به این پرسشها پاسخ دهد : از کجا معلوم است حافظ و مولانا و ابن سینا و خواجه نصیر درست میگویند ؟ کدامشان راست میگویند؟ خیام درست میگوید یا مولانا؟ ابن سینا درست میگوید یا خواجه نصیر؟
امروزه تعاریف بهتری از دانش در فلسفه علم انجام شده و راه حلهای برتری برای تحصل دانش توسط اندیشه ورزان و فلاسفه غربی گشته که خود میتواند مشکلات بسیاری را حل کند. هر چند که نافی تعریف ارسطویی در مورد علم نیست در حالیکه اشکال اساسی از آن گونه تعریف سر چشمه میگیرد که من به ذکر کلیت اینها خواهم پرداخت:
هیچ معرفتی بر خاطر محتویات آن علم نامیده نمیشود، بلکه به خاطر روش حصول دسته ای از معارف عنوان علم را بر خود گرفته و به همین سبب میشود معرفتی صحیح علم نباشد و معرفتی غلط علم به حساب آید، از همین رو مرز بندی دقیق و مشخص میان علوم انسانی و ایدئولوژی ها و به تعبیری بین دانش و ارزش مشهود خواهد بود. علم بر خلاف بسیاری از معرفتها تنها به دنبال شناخت حقایق است و نه اثباتشان و به همین علت است که در تمام کتابهای مربوط به روش تحقیق در علوم اجتماعی و روش شناسی این دانش نوشته شده که نباید در علوم انسانی پیش داوری کرد و هدف دانش اجتماعی شناخت است نه اثبات چیزی. پس در این صورت که باید در علوم اجتماعی به دنبال شناخت بود نه اثبات، جمع این مسئله با این فرضیه که باید علوم انسانی بر طبق پیش فرضهای بومی حرکت کند و به بیان دقیق تر، درصدد اثبات و توجیه پیش فرضهای بومی و عقیدتی باشد، محال خواهد بود. 
البته ممکن است منظور از بومی سازی علوم انسانی، استفاده از علوم انسانی در جهت رفع نیازهای بومی مطابق با متغیرهای جامعه بومی باشد، آن هم با به کار گیری همان متدلوژی ها و روشهای متداول این علم که این سخنی کاملا بجا و صحیح است و به زعم نگارنده ی این مطلب از دلایل اقبال خیلی کم به این علم در ایران کم بازده بودن آن است که این خود معلول عدم توجه به موضوعات بومی مورد نیاز و کاربردی جامعه ی ماست. ناگفته نماند که افرادی چون خسرو باقری و همفکرانش درباره منشا و ماهیت علوم انسانی مغالطه ای مینمایند به نام: مغالطه پیدایشی. مغالطه پیدایشی آن است که با این پیش فرض که ماهیت چیزی برابر خاستگاه و منشا پیدایش آن است، به استدلال بپردازیم. (ماهیت الف=خاستگاه الف). به طور مثال آیا میتوان گفت که چون شراب، منشئی پاک و غیر الکلی دارد، پس حتما ماهیتی غیر الکلی و پاک دارد. آقای باقری برای بومی سازی در علوم انسانی راه حلی پیشنهاد نموده و میگوید همانطور که تعامل متافیزیک و علم بر خلاف عقیده پوزیتیویستها به اثبات رسیده و این نکته روشن گشته که بسیاری از نظریات علمی متاثر و ملهم از یک محرک عقیدتی متافیزیکی بوده، ما نیز بایستی با یافتن متافیزیک اسلام، فرضیه هایمان را با الهام گیری از آن بدست آوریم و بعد همانها را به محک تجربه درآوریم که یا ثابت میشود یا رد میگردد و در صورت رد شدن هیچ ضربه ای به پیش فرض های دینی نمی خورد زیرا آنچه که رد شده صرفا فرضیه ای ملهم از آن بوده است. خسرو باقری این مطالب را در کتابی به نام از علم سکولار تا علم دینی نوشته و خود این اسم همان سفسطه مذکور است. آیا چون علوم انسانی خاستگاهی متافیزیکی یا ایدئولوژیک دارد، پس حتما ماهیتی ایدئولوژیک و متافیزیکی دارد؟ علوم انسانی اگر خاستگاه متافیزیکی داشته باشد، به خاطر محک تجربی و ملموس و عینی آن چنین ماهیتی را ندارد چرا که مسائل متافیزیکی اموری عینی و ملموس نیستند و اگر منشا ایدئولوژیک یعنی متاثر از چه اندیشه سکولاریسم و چه اندیشه تئوکراسی و... را داشته باشد، به خاطر سنجش صحت یا کذب آن بر مبنای مطابقت آن با امور واقع، ماهیت ایدئولوژیکش را از دست میدهد، یعنی حتی اگر خاستگاه علوم انسانی به قول آملی لاریجانی الحادی باشد، به خاطر واقع گرایی این علم دیگر نمیتوان ماهیت آن را متصف به الحادی یا غیر الحادی نمود چرا که دیگر ماهیتی فرا ایدئولوژیک پیدا می کند. اصلا معنای ایدئولوژی یعنی *آرزوی عقلی* (ایده : آرزو، لوژی=لوگوس : عقلی)، در حالیکه علوم انسانی بر خاطر واقع گرایی اش فاقد ماهیت آرزویی و ایدئالیستی است و به خاطر تجربه گرایی اش، فاقد ساختار فلسفی و عقلی است. بنابراین در علوم انسانی ماهیت پیش فرض ها متفاوت از ماهیت فرضیات آن است، زیرا پیش فرض ها غیر قابل تجربه و فلسفی و ایدئولوژیک هستند در حالیکه فرضیات آنها تجربه پذیر میباشند. پیش فرض حتی ممکن است غلط باشد اما فرضیه ی برآمده از آن پیش فرض غلط میتواند درست باشد، پس مهم نیست که خاستگاه و پیش فرض های علوم انسانی چه هستند یا درست یا غلط هستند، بلکه مهم آن است که فرضیه های بر آمده از آن پیش فرض ها صحت خود را با آزمون پذیری و تجربه پذیری نشان دهند. به عنوان مثال رویکردهای اصلی پنجگانه در روانشناسی، همگی ایدئولوژیک و غیر قابل تجربه میباشند اما مهم فرضیات قابل تجربه برآمده از آنها میباشند. به عنوان مثال رویکرد رفتاری فطرت انسانی را قبول ندارد و تمام رفتارهای او را اکتسابی میپندارد. اما آیا این بدان معناست که تمام فرضیات برآمده از این پیش فرض مغایر با اسلام نیز غیر اسلامی است؟ مثلا مسائلی چون تاثیر محیط بر یادگیری و... که به اثبات تجربی نیز رسیده اند نیز به خاطر پیش فرض غیر اسلامیشان، الزاما ضد اسلامی میباشند؟ پس در حقیقت پیش فرض ها هیچ اثری در صدق و کذب ماهیت فرضیات و نظریات برآمده از آنها ندارند زیرا میتوان از دو پیش فرض کاملا متناقض فرضیاتی را استخراج نمود که هیچ تناقض و ناسازگاری با یکدیگر نداشته باشند و صحت و صدق آنها به وسیله تجربه و مطابقتشان با امور واقع به اثبات رسیده باشد. 
 

منبع: سایت - باشگاه اندیشه - تاریخ شمسی نشر 22/5/1389



نظر()

 معرفی...   

مشخصات مدیر وبلاگ

ویرایش

دسته بندی موضوعی

ویرایش

لوگوی دوستان












ویرایش

دوستان

###@وطنم جزین@### مهندسین پلیمر .: شهر عشق :. عکس های عاشقانه روستای زیارتی وسیاحتی آبینه(آبنیه)باخرز رازهای موفقیت زندگی عشق گروه اینترنتی جرقه داتکو COMPUTER&NETWORK xXxXx کرجـــیـــهــا و البرزنشینها xXxXx متالورژی_دانلود فایل برای دانشجویان متالورژی (rikhtegari.com) MOHAMMAD.HAHSEMI86@YAHOO.COM مذهب عشق دهاتی مهندسی کشاورزی- علوم باغبانی ورودی 89 شرکت نمین فیلتر من هیچم خطوط شکسته ی یک ذهن دنیای واقعی دهیاری روستای آب باد دانشگاه سیستان وبلوچستان(زاهدان) دانشگاه تربیت مدرس تهران دکتر مهدی سقایی پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی گردشگری سازمان زمین شناسی واکتشا فات معدنی کشور بیابانها وکویرهای ایران آمار لحطه به لحظه جهان قبله یاب نشریه الکترونیکی دهکده دکتر چوبینه نقشه شهرها وروستاهای ایران دانستنی ها قطب علمی مطالعات وبرنامه ریزی روستایی دانشگاه تهران هم اکنون جمعیت ایران چقدر است؟ مرکز آمار ایران پیش بینی هوا خود را وزن کنید واز وضیعت چاقی ولاغری خود باخبر شوید زمین را زنده ببینید کوه های ایران بانک مقالات فارسی دانشکده جغرافیا دانشگاه تهران قطب امایش سرزمین دانشکده جغرافیا تهران موسسه جغرافیا دانشگاه تهران سازمان جهانی گردشگری مطالعات گردشگری طرح سرزمین موسسه طبیعت گردی کوچ میراث آریا جاذبه های گردشگری ایران هتل داریوش کیش جغرافیا وجهانگردی مرجع تخصصی گردشگری واکوتوریسم معرفی جاذبه های گردشگری ایران مناطق نمونه گردشگری ایران هتلداری ایران مقایسه بین کشورها مجلات رشد ساج انجمن ژئومورفولوژی ایران دانشگاه تهران دانشگاه شیراز شهرداری شیراز آیت اله جوادی آملی تابناک (بازتاب) بنیاد مسکن استان فارس بنیاد مسکن استان فارس شهرداری مرودشت مرکز تحقیقات و بررسی مسائل روستایی مجله علمی پژوهشی مدرس دانشگاه تربیت مدرس هواشناسی استان فارس مجله کانادایی جغرافیا انجمن جغرافیدانان آمریکا پژوهشگاه اطلاعات و مدارک علمی ایران تبدیل سالهای شمسی به میلادی رتبه بندی دانشگا های دنیا جی میل ایمیل آمار واطلاعات روستاهای کشور ایران داک دانلود کتاب کتابخانه مجازی ایران ترجمه آنلاین انگلیسی به فارسی ترافیک شهر تهران به صورت آنلاین شهرداری تهران شهرداری مشهد شهرداری شیراز شهرداری همدان شهرداری اصفهان شهرداری تبریز شبکه کتاب ایران شهرداری بیضا پایگاه اینترنتی دکتر زهرا احمدی پور دانشیار جغرافیای سیاسی دانشگ دانلود رایگان مقالات معماری پایگاه مقالات ایرانیان مدیریت مرجع شهری پرتال جامع جغرافیایی کشور استانداری فارس شهرداری مرودشت وزارت جهاد کشاورزی جهاد کشاورزی استان فارس سازمان مسکن و شهرسازی فارس مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن فرمانداری شهرستان مرودشت سازمان مرکزی تعاون روستایی ایران موسسه پژوهشهای برنامه ریزی کشاورزی و توسعه روستایی شبکه اطلاع رسانی گندم ایران شرکت عمران شهر جدید صدرا گوگل یاهو [جغرافیا و برنامه ریزی شهری نوین نقشه شهر های ایران پایگاه داده های علوم زمین کشور بخش جغرافی بانک اطلاعات سیستمهای اطلاعات جغرافیایی مرجع تخصصی شهرسازی ایران وزارت مسکن وشهرسازی پژوهش های شهری و روستایی (ناحیه ای) آشنایی با نرم افزار کلیاتی از ساج و محیط این نرم افزار فصلنامه برنامه ریزی شهری سازمان فضایی ایران ME&YOU نور
ویرایش

طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ