درآمدسازان اقتصاد جامعه چهار گروهاند. دسته اول شغل کارمندی را برگزیده و ترجیح میدهند که از یک درآمد مطمئن و دائمی (هرچند کمتر از دیگران) بهرهمند باشند. عدهای دیگر تمایل دارند رئیس خود باشند و زیر بار دستورهای دیگری نروند. این گروه خویشتنفرما میشوند؛ عدهای دیگر ضمن اینکه به شدت بر حفظ استقلال خود تاکید دارند، بهدنبال راه انداختن کسب و کاری بزرگترند. این افراد بدون آنکه کسب سود را هدف قرار دهند، در موقعیتهای سودده شروع به فعالیت میکنند. این افراد، درآمد بیشتری از دو گروه پیشین خواهند داشت، اما ریسک درآمدی آنها بیشتر است. دسته چهارمی هم هستند که در هیچ کدام از گروههای ذکر شده جای نمیگیرند. این افراد، کسانی هستند که خود به دنبال درآمد نمیروند، بلکه سرمایهشان برای آنها درآمد میآورد. این افراد اغلب سرمایه لازم برای فعالیت گروه دوم و سوم را فراهم میکنند و در ازای آن در قسمتی از سود شریک میشوند.
گروه های دوم و سوم یک ویژگی خاص دارند که آنها را از دیگر افراد جامعه متمایز میکند. این ویژگی یک نیروی ویژه است که آنها را به راهاندازی یک کسب و کار جدید هدایت میکند. بدون وجود این نیروی ویژه امکان تحقق تولید به شکل امروزی آن ممکن نبود. زیرا حتی با وجود همه عوامل تولید مثل نیروی کار که عرضهکنندگان آن، گروه کارمندان هستند) و سرمایه (که از طرف سرمایهداران تأمین میشود)، باید نیرویی وجود داشته باشد که با تحمل ریسکهای بزرگ مالی و زمانی، این عوامل تولید را به هم پیوند دهد و ضمن اینکه برای دیگران ثروت میآفریند، به خلق محصولی ارزشمند بپردازد.
این نیروی ویژه همان است که در ادبیات امروز اقتصاد و مدیریت، کارآفرینی نام دارد. به خاطر نقش اساسی این نیروست که ادعا میکنیم بدون کارآفرینی تولید انجام نمیشود. در کشور ما همواره پس از بیان غنای منابع طبیعی کشور، ایرادگرفته میشود که چرا با وجود انبوه فرصتها و منابع خدادادی، رشد اقتصادی پایین است. ادعای ما این است که نه فقط ایران از منابع و فرصتها سرشار است، بلکه همواره ایدههای نوین و سودآوری برای فعالیت در اقتصاد وجود داشته است. اما این زنجیره برای اینکه به تولید منجر شود، از نبود یک عنصر مهم رنج میبرد و این عنصر مهم، موتور محرک صنعت ملی است و اهمیت آن به حدی است که آن را مهندسی پیشرفت صنعتـــی نام نهادهاند. این عامل که به ارزشمندسازی هیچها میپردازد، «کارآفرینی» نام دارد.کارآفرینی، خود عمری به اندازه بشر دارد، اما توجه به آن در محافل علمی از اوایل قرن هجدهم میلادی بوده است. از آن زمان تاکنون اندیشمندان تعاریف گوناگونی ازکارآفرینی ارائه دادهاند که هر کدام جنبهای از موضوع را توصیف کردهاند. از میان این اندیشمندان، به جهــت نگاه نظاممند و همچنین اهمیت ویژه کارآفرینی در تئوری مشهور جوزف شومپیتر حول توضیح ادوار تجاری، تعریف ارائه شده توسط وی، بیشتر مورد توافق و اجماع محققان بوده است.کارآفرینی در نظر «شومپیتر» نیروی محرکه اصلی و موتور توسعه اقتصادی محسوب میشود. این نیرو فقط در زمان پویایی اقتصاد ظاهر میشود و نقش آن ایجاد یک تغییر جدید (نوآوری) در ترکیبات روزمره تولید است.کارآفرینی یکی از ابعاد شخصیتی فرد کارآفرین است که شامل اراده، ریسکپذیری، هوشیاری و نوآوری است. کارآفرین کسی است که با انگیزههای گوناگون و با داشتن یک هدف مشخص، پس از شناسایی زمینههای مناسب و نوین تولید، اقدام به ثروتآفرینی برای دیگران میکند. با توجه به تعریف فوق میتوان دریافت که کارآفرینی به معنای شغلآفرینی نیست (اما میتواند کلید حل مشکل اشتغال باشد). کارآفرین منتظر استخدامشدن نیست، بلکه خود استخدامکننده است. او ممکن است سرمایهدار یا کارگر نباشد، اما از سرمایه و نیروی کار به خوبی استفاده میکند. او لزوماً هنرمند، متخصص یا مخترع نیست، اما توان بهرهبرداری مناسب از علم، هنر و تخصص دیگران را دارد. تخصص وی در تصمیمگیری و عمل است و مهمترین عامل حرکت وی، اراده و عزم راسخ وی در اجرای تصمیمهاست.کارآفرین فرد خلاقی است که فقط به دنبال سودشخصی نیست، اما در موقعیتهای سودده سرمایهگذاری میکند. او به ارزشهای خاصی پایبند است، از این رو صداقت، اعتماد، از خودگذشتگی و نوعپرستی، جزو اخلاق اصلی کارآفرینی است. به همین جهت افرادی را که با استفاده از رانت و قانونشکنی اقدام به کسب سود میکنند، حتی با داشتن خلاقیـــت فراوان، کارآفرین نمینامند. سودجویی کاملاً فردی و بدون توجه به دیگران، خارج از اخلاق کارآفرینی است.وقتی کارآفرینی را یک نیروی درونی فردی تعریف کنیم که ابعاد اخلاقی از اصول اولیه آن هستند، ناگزیر جوانب فرهنگی - اجتماعی موضوع رنگ بیشتری میگیرد. به عنوان مثال در یک جامعه که دید ریسکگریزی ترویج میشود، نمی توان انتظار داشت کارآفرینان زیادی سربرآورند؛ در نتیجه رشد اقتصادی نیز اندک است.بی تردید اقتصاد ایران در حال حاضر با مشکلاتی مواجه شده که برخی از فعالان بخش خصوصی را با نگرانی روبه رو کرده است. این درست است که باید همیشه امیدوار بود و امید به آینده بهترین سرمایه برای حرکت است. اما امیدواری با دغدغه داشتن نتاقضی ندارد. باید به طور کامل و طبیبانه دغدغه دونده ای را داشت که در حین مسابقه شرایط جسمی آن بد نشود و به طور کلی مشکلی برای آن دونده پیش نیاید. بر همین اساس باید در فضای اقتصادی کشور نیز به این موضوع توجه داشت. اعتقاد دارم هم اکنون و در آستانه اجرایی شدن برنامه پنجم توسعه در سطح سیاست گذاری و در سطح عمومی جامعه باید نسبت به مسائل اصلی اقتصاد کشور با نگاه بلند مدت تاکید کرد. این تاکید باید در این مسیر باشد که نخست مسائل اصلی را حل کرد و از آنها غافل نشد. دوم این که باید راه حلهای بلند مدت را به راه حلهای کوتاه مدت ترجیح داد. در مرحله سوم باید پیشرفت اقتصادی کشور را مبتنی بر افزایش پایه تولیدی قرار داد نه مبتنی بر روشهای صدقهای.. از سویی دیگر نحوه حضور اقتصاد ایران را در اقتصاد بینالمللی باید سامان داد. باید بدانیم که بدون استفاده از بازارهای جهانی و بدون نگاه صادراتگرا در تولید نمیتوانیم توقعات این اقتصاد و این نسل جوان مان را در ایجاد اشتغال تامین کنیم. البته باید به این نکته هم اشاره کرد که این موضوع ملزوماتی دارد. حضور ایران در جایگاه مناسب خود در اقتصاد جهانی،بایستهایی داردکه آنها را باید به صراحت اعلام کرد. گفتنی است حق پیشرفت اقتصادی و حق حضور در اقتصاد جهانی یک حق مسلم برای ایران است. این حق مسلم ایران راباید در کنار حقوق مسلم دیگر آن مورد تاکید و توجه قرار داد. اگر این مباحث در حوزه اقتصاد تبدیل به گفتمان کلی شود میتوان بر نگرانیها فائق آمد؛ اما اگر این مولفهها وجود نداشته باشد به طور مثال در آستانه برنامه پنجم به یک کار تشریفاتی بسنده میکنیم از این فرصت تاریخی استفاده نکردهایم تا بر اساس آن سندی که منشور تعامل بین فعالان بخش اقتصادی و دولت باشد شکل گیرد. نباید مجموعه ای را به مجلس بدهیم و در آن تصویب شود تا فقط اختیارات دولت اضافه شود. به جرات میتوان گفت که این طرز تلقی ناشکری نسبت به این فرصت و موقعیت است.
در یک جمع بندی کلی باید گفت که نگرانی فاکتور بدی نیست؛ اگر همراه با امیدواری و تدبیر باشد. میتوان با تدبیر امید را بر نگرانی فائق کرد اما اگر از فرصتها استفاده نکنیم باید نگران بود که سرمایههای عظیم انسانی، طبیعی و تاریخی ایران به نحو بهینه مورد استفاده قرار نگرفته باشد.
منبع :http://asrehjadid.parsiblog.comعناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
دوستان