این روزهای دلتنگی هم می گذرد.روزهای امید و ناامیدی ، روزهایی که بی یاران طی می شود روزهایی که رغبت به هیچ کاری نداری .دست و دلت به هیچ کاری نمی رود .دور خودت می گردی و بارها ازخودت می پرسی آخر بچه ها رفتند؟ بله، بالاخره احمد ایمانی نازنین، هم از هیاهو این شهر زشت فرار را بر قرار ترجیح داد. وای از تنهایی! چرا که در این دیار غربت با شما خوش بودیم.
متعجب شده ام از خبر ماهی ها
اثری نیست دگر از اثر ماهی ها
تور ها خالی و قلاب به آب افتاده قطع شد
روزی ما با سفر ماهی ها
همه ی آینه را گشتم و یک ماهی نیست
مات ام از اینکه چه آمد به سر ماهی ها ؟
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
دوستان