تفاوت ماهیت باغ ایرانی به عنوان یکی از نمادهای فرهنگ و معماری با باغهای اروپایی سبب جذب گردشگران خارجی بهویژه متخصصان طراحی فضای سبز و علاقهمندان میشود.
خبرگزاری میراث فرهنگی- گردشگری- میگویند هر چیزی با ضد خود معنا پیدا میکند، روز با شب و سفیدی با سیاهی؛ این موضوع در طبیعت نیز مصداق دارد و یا برعکس از طبیعت گرفته شده است. در طبیعت شاید معنا یافتن درست نباشد اما قطعاً اضداد در کنار هم بارزتر خواهند شد؛ آنجا که زیر نور آفتاب و در گرمای طاقتفرسا، کویر پهناور و بیآب و علف پیموده شد، درختان بلند و سرسبز و محصور خودنمایی میکنند. سایهسار درختان، آب روان و صدای آرامشبخش آن، باغچههای منظم و عمارت کلاهفرنگی، "باغ شازده" را همچون سرزمینی بهشتی در میان کویر ساختهاند.
محیط خشک و گرم پیرامون، مفهوم دیگری به باغهای ایرانی مانند باغ شازده ماهان، باغ گلشن طبس و یا باغ دولتآباد یزد میدهد. تضاد محیطهای درون و بیرون سبب ایجاد ارزشی دوچندان برای باغ میشود، دیدن این تضاد و تفاوت و نیز ساختار باغ ایرانی برای مسافر کویر جالب است. البته باغ ایرانی تنها در مناطق کویری معنا نمییابد که باغ ارم شیراز و یا ائلگلی تبریز نیز از باغهای این سرزمین هستند و زمانی در اصفهان بیش از یکصد باغ وجود داشته است.
علی صدرنیا راهنمای گردشگری در مورد جذابیت باغ ایرانی برای گردشگر میگوید: «در معماری ایرانی باغ ایرانی یکی از پدیدههای خاص است، نقشهی کمنظیری دارد. در حقیقت چهارباغ است زیرا با کمک آب به چهار قسمت تقسیم میشود و از طرف دیگر آب مقدس و مایه حیات باغ است. آب علاوه بر مسیر طولی، دور باغ نیز جریان دارد تا درختان اطراف را آبیاری کرده و به این ترتیب حریم باغ را هم مشخص میکند.»
صدرنیا معتقد است: «باغ ایرانی یک میکرواقلیم است؛ برای پرورش گلها و گیاهان احتیاج به دیوار بلند و سایه داریم تا رطوبت حفظ شود و از سوی دیگر با جریان آب و فوارهها رطوبت اضافه میکنیم، پس میزان رطوبت و دمای باغ با محیط اطراف خود تفاوت دارد.»
وی جریان آب در دو محور طولی و عرضی که در یک سوم باغ یکدیگر را قطع میکنند و همچنین وجود کوشک را به عنوان عناصر باغ ایرانی یادآوری کرده و میگوید: «باغ ایرانی در دنیا شاخص است و باغ پاسارگاد قدیمیترین باغ ایرانی است که امروزه شاهد بقایای آن هستیم. در خیلی از کشورها شاهد این نوع باغ هستیم، مثلاً تاجمحل در هندوستان یک نمونه باغ ایرانی است که کوشک آن برجسته شده و یا باغهای دیگری که در زمان گورکانی در هندوستان ساخته شده است. در برخی مناطق دنیا از جمله جنوب اسپاینا برای طراحی فضای سبز از باغ ایرانی استفاده میشود.»
علی صدرنیا میگوید: «ما به عنوان راهنما باغ ایرانی را یکی از المانهای معماری ایرانی معرفی میکنیم. سالهاست که تورهایی با تأکید بر باغ ایرانی برگزار میکنیم. در این تورها از مناطق دیگر بازدید میشود اما باغها نقاط اصلی هستند. باغهای گلشن و ارم در شیراز، باغ بلبل پشت هتل عباسی و یا چهلستون باغ ایرانی محسوب میشوند هر چند ممکن است برخی از آنها تمام المانها را نداشته باشند.»
وی در پاسخ به سئوال خبرگزای CHN، دلیل توجه گردشگر خارجی به باغ ایرانی را توضیح داده و میگوید: «در دنیای امروز توجه به طبیعت و مقوله گل و گیاه زیاد است، خیلیها در شهرها زندگی میکنند و میخواهند باغ و فضای سبز داشته باشند و یکی از فرهنگهایی که باغ برایشان مهم است فرهنگ ایرانی است. کسانی که در زمینه منظر و طراحی در جامعه شهری کار میکنند به دلیل آن که ما سابقه طولانی داریم، طبعاً توجه خاصی دارند. همچنین در اروپا کتابهای بسیاری درمورد باغ ایرانی چاپ شده و طراحان تمایل دارند نمونهها را دست اول و از نزدیک ببینند.»
این راهنمای گردشگری میگوید: «در حالی که ممکن است تورهای فرهنگی با حدود 10 نفر باشند، ما در این زمینه گروه 60 نفره هم داشتهایم که این عده یا متخصص باغ و طراحی و یا علاقهمند به موضوع بودهاند و میخواستند اجزای را خوب بشناسند و در کار خود استفاده کنند.»
اگر در کنار باغ ایرانی به باغهای سایر کشورها بهویژه باغهای شاخص اروپایی مانند باغ انگلیسی و یا باغ فرانسوی نیز نگاهی بیاندازیم، تفاوتهای عمدهای مشاهده میشود. صدرنیا معتقد است باغ ایرانی و باغ اروپایی تفاوت ماهیتی دارند و در توضیح آن میگوید: «باغ ایرانی و باغ اروپایی دو مقوله متفاوت هستند. ما برای ساکن بودن و استراحت کردن به باغ ایرانی میرویم اما کسی که به باغ اروپایی میرود قصد حرکت کردن دارد. گیاه باغ ایرانی درخت میوه است ولی در باغ اروپایی ما با بوتهها و گیاهان زینتی سر و کار داریم.»
پرسش این است که چه عامل و یا عواملی در باغ اروپایی انگیزه حرکت گردشگر میشود که صدرنیا توضیح میدهد: «تفریح و سرگرمی عامل حرکت هستند؛ مجسمهها و تزیینات گیاهان کاشته شده در مسیرها و همچنین "ماز" یا مسیرهای تودرتو در گردشگر انگیزهی حرکت ایجاد میکند البته عامل آب و هوا را نباید از نظر دور داشت زیرا آب و هوای معتدل اروپا تشویق به حرکت میکند در حالی که آب و هوای گرم ایران سبب سکون در خنکا میشود.»
موضوع دیگر علاقهمندی و نحوهی برخورد گردشگر ایرانی با مقولهی باغ بهویژه باغهای اروپایی است که صدرنیا معتقد است: «ایرانیها اصولاً کمدقت و کمتوجه هستند، ایرانی نمیرود تا جایی را مطالعه کند بلکه بیشتر میرود تا تفریح کند. تصور ما این است که تعطیلات است. شما به حرف گردشگرانی که بدون راهنما به تخت جمشید رفتهاند توجه کنید، معتقدند که آمدهاند تعدادی سنگ شکسته ببینند اما گردشگر اروپایی پیش از سفر مطالعه کرده و مسافرت میکند تا با فرهنگ آن کشور آشنا شود و همچنین میخواهد آنچه را که خوانده و یا عکسش را دیده از نزدیک ببیند. گردشگر ایرانی نمیداند در سفر چه خواهد دید و اگر کمی بار اطلاعاتی افزایش بیاید تصور میکند سفر خراب شده است.»
باغ ایرانی تنها یک فضای سبز نیست بلکه نمادی از فرهنگ ایرانی و معماری است و جایی است که میتوان به مطالعه و مقایسه فرهنگ ایران با سایر ملل پرداخت و همین تفاوت است که گردشگر ایرانی و خارجی را به خود جذب میکند.
منبع : 22 وبلاگ تخصصی گردشگری و نرم افزارهای جهانگردی ایران