هر آدمی در زمان زندگی خود ممکن است بارها توسط دیگران مورد ارزیابی قرار گیرد. برخی از این ارزشیابی ها دارای جنبه های تشویقی و برخی دیگر منتقدانه است. انتقاد از دیگران در صورتی که هوشمندانه انجام شود آثار بسیار ارزنده ایی خواهد داشت، درغیر این صورت ممکن است با واکنش های منفی مختلف مواجه شود. این رفتار، هنری است که باید آموخت و بدون آگاهی از روش کاربرد آن زیان بار خواهد بود. انتقاد درست آن است که ضمن تأکید بر نقاط قوت به نقاط ضعف فرد نیز اشاره کند و با ارایهی راهکارهای مناسب برای رفع آن سخن به میان آورد. پذیرش انتقاد از دیگران بین طبقات مختلف متفاوت است. برای مثال در بیش تر مواقع انتقاد از سوی افراد یک خانواده قابلیت پذیرش بیش تری در مقایسه با سایرین دارد. به طور معمول ما در برابر قضاوت افراد بیگانه آسیب پذیری بیش تری داریم. برخی از انواع انتقاد عبارتند از :
انتقاد سازنده : این روش در بسیاری موارد می تواند جنبه ای سازنده و مثبت داشته باشد. اگر لحن انتقاد کننده دوستانه باشد بیش تر مؤثر واقع شده و شنونده بدون آن که مورد حمله قرار گیرد از معایب خود مطلع می شود. بی تردید برای هیچ کس خوشایند نیست که بشنود «بد غذا می خوری» و یا «در لباس پوشیدن بد سلیقه هستید». برای آن که انتقاد سازنده و مؤثر باشد منتقد باید مواردی را رعایت کرده و پرسش هایی را مطرح کند که هر یک از آن ها در رساندن وی به هدف خود نقش مثبتی ایفا کند. این سؤالات می بایست محتوای اطلاعاتی را که لازم است مبادله شوند در برگیرد. همان گونه که گفتن و چگونه گفتن ارتباط نزدیکی با هم دارند، محتوا و شیوهی انتقاد نیز بر هم تأثیر گذارند. در تعیین محتوای یک انتقاد باید ابتدا از خود پرسید که از چه رفتاری می خواهیم انتقاد کنیم؟ این روش می تواند بسیار مفید واقع شود، زیرا از به کاربردن جملات کلی و کلمات پوچ و آزاردهنده ای چون «همیشه همین کار را می کنی»، «هیچ وقت به موقع نمی آیی» و جملاتی از این قبیل جلوگیری می شود. هنگامی که انتقاد از رفتار خاصی را با قاطعیت و به طور دقیق مطرح می کنیم برای انتقادشونده این امکان را فراهم می سازیم که منظور ما را به درستی درک کند. انتقادی که متوجه رفتار خاصی باشد می تواند منجر به گفتگویی دوجانبه شود تا این که به بحثی مبدل شود که حدود آن مشخص نیست. انتقاد غیرمستقیم: انتقاد می تواند به صورت غیرمستقیم بیان شود. برای مثال اگر طرف مقابل شما خصوصیت بدی داشته باشد، در خلال گفتگو به او بگویید: «به نظر شما آدم هایی که دارای این خصوصیت اخلاقی هستند، غیرقابل تحمل نیستند؟» این شیوهی انتقاد باعث می شود که یک حس هوشیاری در وی بیدار شود و وی متوجه شود که دارای چنین مشکلی است. اُرد بزرگ در کتاب آرمان نامه می گوید «صدها راه برای پند و اندرز دادن وجود دارد اما بیش تر بدترین گونهی آن ، که همان روراست پند گفتن است را برمی گزینیم» حتماً این مثل را شنیده اید که می گویند به در می گوید تا دیوار بشنود. این یک مثال متداول در فرهنگ ما برای ابراز همین موضوع است. انتقاد همراه با تعریف و تمجید: در این روش ابتدا می توان به تعریف و تمجید ویژگی های ارزشمند فردی که مورد انتقاد است پرداخت برای مثال«تو دختر خیلی باهوشی هستی». پس از کاربرد یک مقدمهی مناسب نظر انتقادی خود را بیان و سعی کنید آن را در پوششی از سخنان خوب و دلپذیر قرار دهید. البته منظور شما اصلاً تملق گویی نیست بلکه نخست خصوصیات خوب او را گوشزد کرده و بعد انتقاد خود را ابراز داشته اید. انتقاد تهاجمی و صریح: رٌُک بودن نشانهی صراحت و صداقت است ولی همیشه برای مخاطب خوش آیند نیست، به خصوص اگر خیلی ناپخته بیان شود. این نوع انتقاد نه تنها هیچ نوع سازندگی در بر ندارد بلکه شنونده را هم در موضع تدافعی قرار می دهد. بهتر است که انتقاد با به کارگیری یک سیاست درست انجام شود. محکوم کردن: گاهی به جای انتقاد همراه با راهنمایی، انتقاد کننده، مخاطب را در یک دادگاه یک طرفه محاکمه و محکوم می کند. او به خود این حق را می دهد که در مورد دیگران اظهار نظر کرده و الگوی فکری خود را به وی تحمیل کند. این گونه برخوردها نه تنها سازنده نیست، بلکه بسیار نامناسب است. انتقاد دیرتر از موعد: این گونه انتقادات، زمانی صورت می گیرد که هیچ کمکی به رفع مشکل نمی کند. به عبارتِ دیگر زمان برای جلوگیری از خطا وجود ندارد. بر هیچ کس پوشیده نیست که انتقاد در چنین زمانی برای جلوگیری از تکرار اشتباه بوده و اگر تشخیص داده شود که تأثیری در آینده نخواهد داشت، بهتر است هیچ گاه ابراز نشود. شیوه درست انتقاد کردن رعایت نکات زیر می تواند در زمان انتقاد، بسیار یاری دهنده باشد : - آیا رفتار مورد انتقاد را می توان تغییرداد؟ - آیا شخص مورد انتقاد قرار گرفته علاقمند به شنیدن آن است؟ - احتمال قبولی طرف انتقاد شونده چه قدر است؟ - از انتقاد شونده سؤال کنید آیا منظور شما را درک کرده است؟ - به فرد انتقاد شونده تفهیم کنید که انتقادتان بازتاب سادهی عقیدهی شماست. - از انتقاد تحکم آمیز دوری کنید، زیرا این گونه انتقادها بلافاصله فرد را در موضع دفاعی قرار می دهد. - سعی کنید انتقاد را به صورت نگرش شخصی خود به موضوع بیان کنید و کوشش کنید او را به شیوهی نگرش خود کنجکاو کنید. - موضوع را طولانی و انتقاد را به سخنرانی تبدیل نکنید زیرا شنونده را خسته و بی حوصله می کند. - انتقاد را در زمان و مکان مناسب ابراز کنید نه در لحظه ای که طرف مقابل آمادگی شنیدن آن را ندارد. اول صبر کنید تا مخاطب در آرامش و خونسردی قرار گیرد تا انتقادتان مؤثر واقع شود. - با توجه به سطح دانش مخاطب انتقاد را بیان کنید تا برای مخاطب قابل درک باشد. نمی توان از یک روش برای تمامی افراد استفاده کرد. - وقتی انتقاد می کنید کوشش کنید بدون سوء نیت بوده و فقط به منظور کمک و راهنمایی باشد. - با مشکلات و احساسات فرد مقابل همدلی کنید. - بهتر است انتقاد حضوری و بدون واسطه باشد و از انتقاد کردن غیرمستقیم بپرهیزید. - برای حفظ آبروی اشخاص، از انتقاد و نصیحت کردن فرد در حضور دیگران خودداری کنید. - چنان چه بخواهید انتقاد شما با واکنش مثبت و سازنده ای همراه باشد باید نشان دهید نه تنها به آن چه گفته اید متعهد هستید بلکه به رفتار فرد در مقابل انتقاد خودتان نیز ارج می نهید. هرگز در انتقاد، طرف مقابل را با کسی مقایسه نکنید. مقایسه کردن باعث دلگیری مخاطب شده و ممکن است با واکنش های بسیار نامناسبی مواجه شوید. اگر شخصیت و احترام مخاطب در نظر گرفته نشود نه تنها انتقاد مؤثر واقع نمی شود بلکه می تواند به قطع رابطه منجر شود. انتقاداتی به نتیجه می رسند که بسیار با دقت و هوشمندانه مطرح شوند و مخاطب بدون آن که آزرده خاطر شود از معایب خود آگاه شود. هیچ گاه در انتقاد از دیگران تصور نکنید که آن چه نظر شماست حتماً صحیح بوده و می بایستی شنونده بدون چون و چرا آن را بپذیرد. انتقاد از همکاران رقابت در تمامی سطوح هر سازمانی وجود دارد. یکی از علل آن دست یابی به امتیازات بیش تر در مقایسه با همکاران دیگر است. این امتیازات به صورت های گرفتن پاداش، ارتقای شغلی و موارد دیگر از این قبیل است. به طور کلی هر فردی با3 سطح در یک سازمان ارتباط دارد: سطوح زیر دست، همکاران هم ردیف و همکاران سطوح بالاتر، آن چه بسیار حائز اهمیت است آن است که بدانیم در هر سطحی چگونه انتقادات خود را بیان کنیم. اگر بخواهیم از یک روش برای انتقاد از افراد مختلف استفاده کنیم، یک اشتباه بزرگ مرتکب شده ایم و چنین شیوه ای دارای نتایجی بسیار ناگوار است. در بسیاری از سازمان ها دیده شده افرادی که به طور کلی از دیگران به ویژه از افراد مافوق خود انتقاد می کنند مورد بی مهری قرار گرفته و در گرفتن امتیازات و رتبه ها همیشه با مشکلات متعددی مواجه می شوند. بررسی روش های انتقاد بسیار پیچیده و دارای نکات فراوانی است. انتقاد صحیح داروی تلخ ولی مفیدی است که زمانی مؤثر خواهد بود که به موقع و درست تجویز شود، در غیراین صورت نه تنها باعث بهبودی نمی شود بلکه منجر به تشدید بیماری خواهد شد.
به نقل از : آلاچیق روان |
روز دانشجو، روز رستاخیز اندیشههاست؛ روز علمدوستی و حقیقتپرسی، روز طلوع اندیشههای نو، روز انسانهای فرهیخته و بالنده، روز اندیشههای ناب و روز گسستگی جهلها ونابخردیها. روز پردهبرداری از گمنامیها و پردهپوشی بر سیاهیهاست. این روز، روزی است که دانشدوستان با دستان مهربان و اندیشههای نابشان از دوستیها سخن خواهند گفت، از عشقها، از زیباییها. روز حقیقتی که دوستدار روشنایی است. مبارزه در همه حال در دوران تأسیس دانشگاه تهران، وجود حکومت خودکامه و دیکتاتوری رضاشاه، فقدان آزادیهای سیاسی، چیرگی بیگانگان، سیاستهای فرهنگی ضددینی و گسترش فرهنگ غربی و سیاستهای توسعه شبهمدرنیستی، زمینههای نارضایتی بخشی از دانشجویان و دانشگاهیان را فراهم کرد اما امکان فعالیت سیاسی گسترده از همگان سلب شده بود و در اثر هرج و مرج ناشی از ناکامی مشروطیت، ذهنهای عمومی برای حکومت دیکتاتوری آماده بود. از این رو در این دوره، همه مبارزان سیاسی شامل نیروی مذهبی، ملی و چپ سرکوب میشدند و الگویی برای دانشجویان باقی نمانده بود و در نتیجه، فعالیتهای پراکنده دانشجویان بدون حمایت نیروهای سیاسی جامعه، بینتیجه باقی میماند و به سرعت سرکوب میشد. جنبش دانشجویی جنبش دانشجویی در دهه 1320، با توجه به مسائلی نظیر حضور قدرتهای خارجی انگلستان، شوروی و آمریکا و اعمال نفوذ آنان در کشور برای به دست آوردن یا حفظ امتیاز به ویژه در مسئله نفت، عدم تحقق دموکراسی و آزادیهای مندرج در قانون اساسی، شکاف طبقاتی وگسترش فقر عمومی، تحقیر فرهنگ مذهبی از سوی جریانهای فکری و نیز تعدد احزاب و جریانهای سیاسی، در سه ملیت فکری چپ، ملی و مذهبی شکل گرفت. هر طیف فکری جنبش دانشجویی، تشکیلات متعلق به خود را برای پیگیری اهدافش سازمان میداد و فعالیت میکرد. مظهر مبارزه پس از کودتای 28 مرداد 1332 و سقوط دولت دکتر مصدق، با توجه به سرکوب شدید گروهها و احزاب سیاسی چپ، ملی و مذهبی و وجود حکومت نظامی، امکان فعالیت سیاسی از بیشتر قشرهای اجتماعی گرفته شده بود، ولی جنبش دانشجویی همچنان به فعالیت ادامه داد و دانشگاه، عمدهترین مظهر مبارزه و مقاومت بر ضد استبداد در استعمار تلقی میشد. پس از بازگشایی دانشگاه و شروع سال تحصیلی در مهر 1332، فعالیتهای دانشجویان با برگزاری تظاهرات، بخش اطلاعیه، تعطیلی کلاسهای درس و... آغاز شد. در این دوران، فعالیت جنبش دانشجویی گاه به صورت عمومی و پراکنده زمانی با سازماندهی تشکیلات دانشجویی صورت میگرفت. زمینه اعتراض دانشجویان دانشگاه تهران در اعتراض به مشکلات پس از کودتا و ورود «دنیس رایت»، کاردار جدید انگلستان در ایران، در روز 14 آذر تظاهرات کردند. روز 15 آذر، تظاهرات به خارج از دانشگاه کشیده شد و مأموران، شماری از دانشجویان را مجروح و دستگیر کردند. تظاهرات پیگیر دانشجویان، رژیم کودتا را بر آن داشت که در آستانه ورود نیکسون، معاون رئیس جمهور آمریکا به تهران (18 آذرماه) اقتدار خود را به آنها نشان دهد و از دانشجویان زهرچشمی بگیرد تا ورود نیکسون در کمال آرامش برگزار شود. از این رو در اقدامی کمسابقه در 16 آذر، نیروهای لشکر 2 زرهی به دانشگاه تهران اعزام شدند. وقوع حادثه روز 16 آذر، دانشجویان هنگام ورود به دانشگاه تهران، متوجه تجهیزات فوق العاده سربازان و اوضاع غیرعادی اطراف دانشگاه شدند و وقوع حادثهای را پیشبینی کردند. پس از چند ساعت، سربازان به داخل دانشکدهها هجوم بردند و عده بسیاری را دستگیر کردند که بین آنها عدهای از استادان نیز به چشم میخورد. در تمام این مدت، دانشجویان سکوت کرده بودند؛ زیرا میدانستند آنها دنبال بهانه میگردند. ساعت ده صبح هنگامی که دانشجویان در سر کلاسها بودند، چندین نفر از سربازان رهسپار دانشکده فنی شدند. در همین زمان، رئیس دانشکده فنی، برای جلوگیری از هر گونه درگیری و خونریزی احتمالی، زنگ کلاسها را زودتر از موعد زد. هنگامی که دانشجویان در حال خروج از دانشکده بودند، به یکباره با حضور و هجوم سر نیزه سربازان مواجه شدند که همین امر به شعار دادن تعدادی از دانشجویان و درگیری آنان با مهاجمان انجامید. در این میان، سه تن از دانشجویان دانشکده فنی به شهادت رسیدند و تعداد زیادی نیز مجروح شدند. |
ایرانیان یکی از بزرگترین گناهان را پدر یا مادر کشی می دانند . آنان اعتقاد دارند یک فرزند سالم و نیکو هرگز دست به چنین کاری نمی زند . در صورتیکه شخصی چنین کاری کرد یا آن فرزند بد ذات و اهریمنی است و یا اینکه از نطفه دیگری است و آن فرزند حرامزاده است .
استرابون جغرافی دان معروف درباره شیوه آموزش جوانان ایرانی میگوید : جوانان ایرانی از 5 سالگی تا 24 سالگی آموزشهای تیر اندازی , نیزه افکنی , اسب دوانی و راست گویی میدیدند . مربیان آنان را در جایگاهی ویژه گرد می آوردند و پیش از طلوع خورشید با شیپوری آنان را گرد می آوردند . فرمانده یک گروه جوان 50 نفری به عهده یک شاهزاده یا یک فرمانده مدبر بوده است . آنان در دشت ها و کوهها در برابر خورشید , سرما , گرما دوره میدیدند و خوراک روزانه آنان نان گندم و نان جو و گوشت کباب , تره تیزک و آب بود .
گزنفون در سال 445 پیش از میلاد میگوید : کلیه ایرانیان مجاز بودند اطفال خود را به مدارس عمومی اعزام کنند . اینکار برای کسانی است که نیاز به کمک فرزند در امور چرخش زندگی ندارند . نتیجه این کار پارسیان این است که آنان از تن پروری دوری میگزینند و ادب اجتماعی را حفظ میکنند .
در نبشته های دینی ایران باستان یسنا هات 31 بند 11 آمده است : ای اهورامزدا آنگاه که انسان را آفریدی و نیروی خرد و اندیشیدن را به وی ببخشیدی پس خواستی که هر کس با دلخواه و آزادی دین خود را برگزیند
علم دوستی ایرانیان از دیدگاه جان شیرمان نویسنده کتاب مردم و سرزمین ایران
ایرانیان چنان مشتاق علم و دانش هستند که خود به شخصه انسانهای تهیدست و ساده ای را در آن کشور دیدم که بلاشک بی سواد بودند اما به خرج خود در محله ها و روستاهای خود مدرسه و مکتب خانه ساختند .
زندگی فلسفی ایرانیان از دید شارن بازرگان فرانسوی
ایرانیان به خوب و بد زندگی , سختی ها و ستمها , فراز و نشیبهایی که در طول حیات با آنها روبرو می شوند از دیدگاه فلسفی برخورد میکنند . به نیک یا بد آینده اهمیت زیادی نمی دهند . نه از بد آن هراس دارند و نه از خوب آن غره می شوند .
ای مردم سلاح هایمان مرزها را می گشاید و دانش ما مغزها را ( شاپور اول ساسانی )
بر درگاه دانشگاه بین المللی ایران در خوزستان که به سال حدود 250 میلادی بنا شده است شاهنشاهان ایران اینگونه نوشته بودند : دانش و هنر برتر از زور و شمشیر است
فردوسی بزرگ خرد و دانش را سرلوحه آموزه های ایرانی می داند :
ز دانش روان را توانگر کنید خرد را همان بر سر افسر کنید
چنین دان که هر کس که دارد خرد بدانش روان را همی پرورد
ز نادان بنالد دل سنگ و کوه از ایرا ندارد بر کس شکوه
اگر دانش در ثریا باشد مردان سرزمین پارس بدان دست پیدا خواهند کرد ( پیامبر اسلام )
سفارش بوذرجمهر فیلسوف ایران باستان درباره خرد :
خوی و خرد و هنر و دانش نزد مردمان چگونه بی زیان تر است ؟ خرد چنانچه آنرا بد اندیشی نباشد , هوشمندی چنانچه آنرا بدعت نباشد , به دوستی چنانچه آنرا کین وری نباشد , خرسندی چنانچه آنرا بد رفتاری نباشد , رادی هرگاه آنرا هرزگی نباشد , شکوهمندی هرگاه آنرا ناخرسندی نباشد , فروتنی هرگاه آنرا فریبکاری نباشد , احترام هرگاه آنرا خودسری نباشد , یگانگی هرگاه آنرا دورویی نباشد , کوشایی هرگاه آنرا رشک نباشد , دانایی هرگاه آنرا غرور نباشد , در نهایت برای مردمان دانایی و خرد بهتر از همه چیز است .
در یسنا , هات 31 بند 18 آمده است : دانا باید با دانش خود نادان را آگاه سازد . چرا که نباید نابخرد در نادانی بماند .
کاهنان مصری در کتیبه ای ارزشمند به نقل از اقدامات داریوش بزرگ که امروز در موزه واتیکان نگهداری می شود چنین میگویند :
بر طبق فرمان شاهنشاه ایران و ملل گوناگون داریوش شاه , چنین شدکه خانواده های اهل دانش برای کسب فنون پزشکی به دانشگاه سائیس مصر گسیل کرد و برای همین منظور به خواست داریوش شاه افزارهای لازم و لوازم پزشکی گردآوری شد . شاهنشاه چنین مقرر فرمود زیرا وی به ارزش واقعی فن پزشکی پی برده است زیرا آگاه است که این فن مردمان بسیاری را از مرگ رهایی میبخشد .
صائد اندلسی , طبقات الامم
از خصائص مردم ایران توجه به طب و احکام نجوم و علم تاثیر کواکب در دنیای فرودین است . اهل حساب از ایران و بابل و هند و چین و اکثر امم که معرفت به احکام نجوم دارند , معتقدند که درست ترین ادوار دوری است که ایرانیان تنظیم نموده اند و علمای عهد ما آن را سنی اهل فارس نامیدند .
داریوش بزرگ و خشیارشا برای کسب علم و دانش و گسترش آن , هیئتی گسترده به دریاهای دور دست و سرزمینهای ناشناخته اعزام نمودند که هرودوت آن مناطق را از نقاط دوردست آسیا و اطراف آن میداند . هرودوت میگوید داریوش شاه برای کشف ریزشگاههای آبهای رودخانه سند اقدام کرد . هیئتی دیگر از شهر کاسپاریتوس و سرزمین پاکتیس روانه خاور دور کرد و چندین دریانورد دیگر را برای دادن گزارش از مناطق دیگر روانه آبها کرد .
هرودوت میگوید خشیارشا اقدامی بزرگ کرد که امروز یونانیان از انجام آن وحشت دارند . خشیارشا دماغه کوه آتوس در یونان را شکافت و مسیری برای گذر آب در آن درست که به راحتی دو ناو دریایی بزرگ برای عبور از آن میتوانستند کنار به کنار یکدگیر رد بشوند کنند که این امر را دو مهندس ایرانی به نامهای "بوباروش پور مگابازوش" و دیگری "ارتاکائوش پور ارتائوش " هدایت میکردند .
دانش ایرانی از دید ادوارد براون شرق شناس انگلیسی به سال 1862 , 1926
در نتیجه تعصب ظالمانه دولت بیزانس هفت نفر از فلاسفه بزرگ یونان به ایران پناهنده شدند . انوشیروان دادگر ( تاجگذاری در سال 513 میلادی و درگذشت 579 میلادی ) این بزرگان را به گرمی پذیرفت و چند جلسه شخصا در مسائل فلسفی با آنان برگزار کرد . سپس زمینه تدریس آنان در دانشگاه بین المللی جندی شاپور خوزستان را فراهم آورد . پس از چندین سال آنان درخواست بازگشت به یونان را دادند و انوشیروان طی نامه ای از دولت بیزانس درخواست آزادی عمل برای آنان نمود .
دانش ایرانیان در دیدگاه ابن خلدون پدر جامعه شناسی
مابین ملتهایی که تاریخ احوالشان به ما رسیده برخی نسبت به علم و دانش توجه بیشتری داشتند . همانا آنان ایرانیان و یونانیان هستند . اهمیت علوم عقلی نزد ایرانیان به غایت عظیم بود و دامنه آن به غایت وسیع . به مناسبت عظمت و فخامت دولت ایشان و طول مدت پادشاهی ایرانیان گویند که این علوم از ایرانیان به یونان منتقل شده است . وقتی که اسکندر دارا را بکشت و سلنطت کیانیان ( هخامنشیان ) را منقرض نمود , بر کتب و دانش ایرانیان دست یافت . سپس ما تازیان بر آنان چیره شدیم و بسیار کتب علمی در آنجا یافتیم . عجیب ولی حقیقت است که اهل دانش در اسلام چه در علوم دینی و چه در علوم عقلی همه جز چند استثنا محدود به حوزه فرهنگ ایرانی است . بین آنها کسانی که از جهت نژاد عرب محسوب می شدند از حیث زبان و محیط و اساتید خود خارجی بودند
نبوغ ایرانی از دیدگاه ارنست رنان فیلسوف فرانسوی
فردوسی از خود ما بود . حافظ , سعدی , خیام , مولانا , رودکی و نظامی که ستاره های درخشان ادبیات ایران هستند نشان میدهند که چگونه نبوغ هند و اروپایی در طی قرنهای متمادی با دشواریهای زندگی درافتاده و همواره بر آنان پیروز شده .
سخن پایانی
نویسنده این جستار با دلی پرامید و روشن آینده را از آن مردمان ایران زمین می داند . زیرا که ما با کارنامه ای کهن و جهانی پای به عرصه زندگی مدرن گذاشته ایم و به همین روی میتوانیم خلع های موجود اخلاقی , اندیشه ای , دینی و فرهنگی این زندگی مدرن را پرنماییم و همگی در کنار یکدیگر با تمامی کشورهای دنیا با منش نیک و اندیشه پاک زندگی نماییم . ملت ایران با همه ملتهای جهان با وجود هزاران بار نامردمی ها , دخالتها , فتنه انگیزی ها و غارتها , تعامل و دوستی خود را در طول تاریخ اعلام نموده است و نباید این مهر و اندیشه ایرانی موجب سواستفاده کشورهای فتنه انگیز و استعمارگر جهان گردد زیرا همانطور که تاریخ مهر ایرانی را بارها ثابت کرده است قدرت و میهن دوستی ایرانیان را نیز در خود جای داده است و کوچکترین تعدی به حقوق ملی , آبها و خاکهای این کشور پاسخی شدیدتر را در بر خواهد داشت . به امید روزی که اندیشه پاک ایرانی گسترده شود و آرزوی دیرینه مولانا در جهان امروز برآورده شود .
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
دوستان