در سلسله ساسانیان 3 نفر فیروز نام به ثبت رسیده است که همگی در قرن 6 میلادی و در آستانه ی ظهور اسلام می زیستند آنگونه که آورده اند در روز تولد حضرت محمد (ص) انو شیروان ساسانی زنده بوده است در این زمان کامفیروز مسکونی بوده و باتوجه به وجود قبر گبری در کامفیروز و تنگ شول می توان گفت این منطقه در همان زمانها بسیار آباد و متنعم بوده است و این در حالی است که بیش از هزار سال از بنای تخت جمشید می گذرد...
مطالعات ما نشان می دهد که ((کامفیروز)) اصلا کلمه فارسی نیست .آن در اصل مرکب از دو کلمه ((کام))و ((پارت))- ((کام پارت)) بوده و در حقیقت،لفظ ما قبل پهلوی و زبان پارتهای اولیه است که مجذوب این رودخانه کر شده و به جهت تملیک آنرا ((کام پارت)) یعنی رود خانه ((پارت)) نامگذاری کردند.چون در سراسر این منطقه یک چنین رودخانه دیگری وجود ندارد.
و بدین ترتیب است که نام پارت ،کام پارس،کام پرس،کامبیروس ، کامپیروس ،کامپیروز ، کامفروز ، کامفروس... و کامفیروز در حقیقت اسم اصلی این رودخانه کر است.
از آنجا که سلسله هخامنشیان قبل از کوروش کبیر نسل اندر نسل در همین حول حوش سواحل ، سر چشمه ها و دامنه های رود کر زندگی می کردند . با اینکه خود از اقوام پارت بوده ولکن فرمان روا و خراج گذار دولت مادها بودند ، اسامی بسیاری از شاهزادگان دربار را به نحوی با همین اسم رود خانه کر مزین می نمودند. مانند کانبیز ، کامبوزیا ، کامبیس ، کمبوسس ، کامبوجیا ، کمبوجیه ، کمبوزس...
دره کامفیروز تقریبا تک محصولی است و غالب کشت آن نوعی طلای سفید است که به آن برنج می گویند.این نوع طلای سفید نسبت به سایر انواع مشابه خود بسیار مرغوب استو جواهان زیاد دارد. وجود همین طلای سفید موجب شده است تا کامفیروزیان کمتر به سراغ علوم و فنون و حرفه های جدید بروند.مردم کامفیروز در طول سال از اوقات بیکاری زیاد برخوردارند تقریبا می شود گفت در این سالها اگر سال خوب باشد 3 ماه از سال را بطور جدی کار می کنند و اگر سال بد و خشک باشد 2 ماه. و لذا زمان نباید برای آنها ارزش زیادی داشته باشد به همسن سبب کارها به کندی پیش می رود گاه ا آدم احساس می کند که آنها در گذراندن وقت مشکل دارند.این اوقات زیاد بیکاری به ذات خود یک تهدید جدی نسبت به سلامت روانی و اخلاقی آنان محسوب می شود . صنایع دستی و خانگی رواج چندانی ندارد البته به استثنای رونق کمرنگ قالی بافی . به نظر می رسد زنان کامفیروزی نسبت به خانمهای نواحی سر حد چهار دانگه و همچنین زنان عشایر از راحتی و رفاه بیشتری بر خوردارند . آنان لیاسهای گران قیمت به تن می کنند و پوشیدن آن نوع لباس ها که از پارچه های گلدار و یا زرباف بسیار زیبا و گران قیمت تهیه شده است به آنها ابوهت و شکوه خاصی می بخشد. آنها در معاشرت و گفتگو آزادی زیاد دارند و بعضا در مجالس قلیان می کشند و سخن های بزرگ به زبان می آورند.منطقه نمونه گردشگری بهشت گمشده در این بخش قرار دارد.
اگر هم دنیا به سر آید،ای حافظ آسمانی آرزو دارم که تنها با تو و در کنار تو باشم و چون برادری هم در شادی و هم در غمت شرکت جویم همراه تو باده نوشم و چون تو عشق ورزم زیرا این افتخار زندگی من و مایه حیات من است.ای طبع سخن گوی من اکنون که از حافظ ملکوتی الهام گرفته ای به نیروی خو نغمه سرایی کن و آهنگی ناگفته پیش آر زیرا امروز پیرتر و جوانتر از همیشه ای
منبع:http://homayeojesaadat.parsiblog.com
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
دوستان