سیزدهمین روز از هر ماهی در گاهنامهی ایرانی تیر یا تیشتر نام دارد و روز سیزده ماه فروردین به جشن سیزده بدر و روز طبیعت نام گذاری شده است. جشن سیزده فروردین ماه روز بسیار مبارک و فرخنده است. ایرانیان چون در مورد این روز آگاهی کمتری دارند آن روز را نحس می دانند و برای بیرون کردن نحسی از خانه و کاشانه خود کنار جویبارها و سبزه ها می روند و به شادی می پردازند.تا کنون هیچ دانشمندی ذکر نکرده که سیزده نوروز نحس است. بلکه قریب به اتفاق روز سیزده نوروز را بسیار مسعود و فرخنده دانسته اند. نخست باید به این موضوع توجه داشت که در فرهنگ ایرانی، هیچ یک از روزهای سال«نحس» و«بدیومن» یا«شوم» شمرده نشده، بلکه چنان چه می دانیم هر یک از روزهای هفته و ماه نام هایی زیبا و در ارتباط با یکی از مظاهر طبیعت یا ایزدان و امشاسپندان داشته و دارند و روز سیزدهم هر ماه خورشیدی در گاه شماری ایرانی نیز«تیر روز» نام دارد که از آن ِستاره ی تیشتر، ستاره ی باران آور می باشد و نیاکان فرهیخته ی ما از روی خجستگی، این روز را برای نخستین جشن تیرگان سال، انتخاب کرده اند.
نام گذاری این روز:
در سیزدهمین روز از تیر ماه، آرش کمانگیر، پهلوان ایرانی با پرتاب تیر، مرز میان ایران و توران را جدا کرد و در پی آن اشتی مردمی را میان توران و ایران که سال ها در جنگ بودند پایدار ساخت. به یادبود او ایرانیان جشن تیرگان را در ماه تیر برپا کردند و سیزدهمین روز از هر ماهی را تیر یا تیشتر نامیدند.
در میتختهای(اساطیر، Myths) ایرانی، تِشتر یا تیر ایزد بانوی بارندگی است که در آسمان ها با اسپ سپیدی در رهروی است و هرگاه با دیوی به نام اَپوش بجنگد و برنده شود، سالی پر از سبزی و خرمی و باران در پیش است. از سویی گویند که جمشید شاه پیشدادی هم هر سال در روز سیزده نوروز در دشت سبز و خرم چادر بر پا می کرده و بار همگانی می داده که سپس به گونهی آیین در می آید و از همین روی ایرانیان روز سیزدهم فروردین کنار سبزه ها، چشمه سارها و جویبارها می روند و به ویژه زنان که نمایندهی آناهیتا، ایزد بانوی آب هستند با نوازش سبزه ها و گره زدن آنان{داستان گره زدن سبزه در پایین آورده شده}، پشتیبانی خود را از ایزد بانوی باران نشان می دهند.
برگزاری آیین جشن سیزده بدر:
نیاکان ما پس از دوازده روز جشن که یاد آور دوازده ماه سال است، روز سیزدهم را پایان جشن بزرگ نوروز می دانستند. امروزه هم هنوز روز سیزدهم فروردین همانند شب پایانی چهارشنبه سال جایگاه ویژهای دارد. اگر با چهارشنبه سوری به پیشواز نوروز می رویم، با جشن سیزده بدر همراه با شادی به پادرهه/بدرهه(بدرقه) آن می رویم. آنان از بامداد روز سیزده فروردین سفره نوروزی را بر می چیدند و سبزه ها را با خود بر می داشتند و به دشت، بیابان و کشتزارها می بردند و به آب روان می سپردند که نشانهی پیشکشی دادن به ایزد بانوی آب ها است و با نیایش به درگاه اهورامزدا آرزوی بارش باران و سالی پر از فراوانی و شادی می کردند. آنان در زمین تازه روییده و سرسبز و آکنده از انبوه گل و گیاهان بیابانی به شادی، ترانه سرایی، پایکوبی، بازی های گروهی، بادبادک پرانی، سوارکاری، آب پاشی و آب بازی می پرداختند و با گرد آوری سبزه از دشت و کوه به پختن آش و خوراکی های ویژه می پرداختند، که همه ریشه در فرهنگ زیبای ایرانی دارد و آن شاد کردن، خنداندن و آشتی و در پی آن فروریختن اندیشه های پلید و تیره است. بخشی دیگر از آیین های زیبای سیزده بدر با سرنوشت در پیوند است، برای نمونه: شگون(فال) گوش ایستادن، شگون گیری و به ویژه شگون کوزه، گره زدن سبزی و گشودن آن، بخت گشایی که در سمرکند (سمرقند) و بخارا رواج دارد و نمونه های پرشمار دیگر…
سبزه گره زدن:
در میتخت های(اساطیر، Myths) کهن ایران، مَـشـیـه{آدم: آدم واژهی پارسی و کوتاه شدهی واژهی اوستایی ایودامَن به مانک(معنی) نخستین آفریده است که به دیگر زبان ها رفته است} و مَـشـیـانـه(حوا) روز سیزدهم فروردین با گره زدن دو شاخه ی موُرد، برای نخستین بار در جهان پایهی پیوند خود را بناهشتند. امروزه هم دختران و پسران دم بخت با گره زدن سبزه در روز سیزده فروردین با گواه گرفتن نهاد(طبیعت، Nature) آرزوی پیوندی خوب می کنند.
انگیزه نافرخندگی روز سیزده و عدد سیزده:
درباره نافرخندگی روز سیزده دیدگاه های گوناگون هست از جمله:
دیدگاه نخست چنین است: همان گونه که گفته شد آرش کمانگیر پس از پرتاب تیر، مرز میان ایران و توران را شناساند، ولی پس از آن جان خود را از دست داد و گویند نافرخندگی روز سیزده در نزد نیاکان ما و هم چنین گسترش آن مَر(عدد) 13 در جهان، برای نافرخنده بودن مرگ آرش کمانگیر در این روز است.
دیدگاه دوم چنین است: در فرهنگ ایران هیچ یک از روزهای سال نافرخنده شمرده نشده ولی چون پس از تاخت تازیان به ایران، آنان هفت روز در هر ماه را نافرخنده می دانستند و سیزده هم در شمار آن بوده، گویند نافرخندگی سیزده از این جا ریشه گرفته است.
دروغ سیزده یا اول آوریل
دروغ سیزده بهانه ای برای سرگرمی و خندیدن در این روز است که اتفاقا یکی از شباهت های فرهنگ ایرانی با فرهنگ های دیگر است. دروغ های روز اول آوریل مانند همین دروغ ها و شوخی های سیزده بدر است. روز اول آوریل، هر چهار سال یکبار مصادف با روز سیزده فروردین است و سه سال دیگر با ?? فروردین مصادف است. اول آوریل در اساطیر روم باستان مصادف است با روز رستاخیز آتیس الهه تبسم. شاد بودن و خندیدن در این روز مرسوم است. آمریکایی ها در روز اول آوریل از روش های مختلف و گاهی عجیب و غریبی برای دست انداختن دیگران و شوخی کردن با آنان استفاده می کنند. بریتانیایی ها می گویند که بدشانسی نصیب کسی خواهد شد که بخواهد در بعد از ظهر روز اول آوریل کسی را دست بیندازد، زیرا در آن ساعات دیگر مردم نسبت به این گونه شوخی ها آمادگی پیدا کرده اند. در هند، یک روز قبل از اول آوریل جشن هولی برگزار می شود که در آن مردم بر روی همدیگر رنگ می پاشند و شادی می کنند. در روز اول آوریل، مردم پرتغال بر روی همدیگر آرد می پاشند. مردم فرانسه، روز اول آوریل را روز ماهی می نامند. کودکان و نوجوانان فرانسوی در این روز، بر پشت دیگران کاغذی می چسپانند که بر روی آن تصویر نوعی ماهی که زود به دام می افتد کشیده شده است. منظور از این کار، این است که فردی که کاغذ به او چسپانده شده مثل همان ماهی، زود به دام می افتد.
روز طبیعت فراموش شده
سیزده بدر روز طبیعت است اما اگر روز چهاردهم فروردین سری به پارک ها و یا فضای سبز اطراف شهرها بزنید متوجه می شوید که سیزدهم فروردین هر روزی می تواند باشد جز طبیعت. مردمی که از صبح از خانه بیرون آمده اند آنقدر زباله و آشغال از خودشان در طبیعت به جا گذاشته اند و همه جا را کثیف کرده اند که باور کردنی نیست.
یادش به خیر ! تازه به خانه جدید آمده بودیم هنوز حیاط ساختمان نیمه کاره بود و کف حیاط موزائیک نشده بود از کامپیوتر هم خبری نبود دلخوشی لحظه های بیکاری من ایجاد باغچه ای بود برای کاشت صیفی جات،تنهایی ام را با گیاهانی که دورنگی برای آنها رنگی نداشت سپری می کردم وچقدر این موضوع آرمش بخش بود . زمان گذشت یادم هست می خواستم با پس اندازی که داشتم کامپیوتر بخرم ولی ترجیح دادم حیاط خانه را سر وسامانی بدهم وناچار پول خریدکامپیوتر و البته مبالغ دیگر صرف نماکاری و تعمیر کف حیاط شد ... درحیاط جدید ،باغچه هم طراحی شده بود ، کوچک تر از قبل. وباز کاشتِ آنچه دلخواهم بود بامقیاسی کمتر ادامه یافت و روزگار گذشت تا روزی که کامپیوتر خریدم وآرام آرام با طبیعت باغچه خانه ام بیگانه شدم واگر نبودند افراد خانواده که گاهی آبی بر تشنگی گُل وگیاه بپاشند امروز اثری از گیاه هرزه ای هم در باغچه دیده نمی شد .امسال پس از سالها دوباره به باغچه سری زدم درختان اضافی اش را بریدم وخاکش را ترمیم کردم،قصد دارم دوباره با باغچه خانه ام آشتی کنم می خواهم گاهی این صفحه کلید را رها کنم وهمان آدم قبلی شوم نمی خواهم از دنیای مجازی ودوستی هایش دل بکنم اما می خوام گاهی به یاد بیاورم که می شود با طبیعت وگل وباغچه آشتی کرد بی آن که در زندگی روزمره ما اختلالی ایجاد شود .
باید یادم باشد گرفتاری بشر از زمانی شروع شد که پنداشت عقل ِکُل است وبا تخریب محیط زیست می تواند به همه چیز دست یابد از این رو همه چیز را تخریب کرد تا به همه چیز دست یابد واکنون همه چیز را نابود کرده بی آن که به همه چیز دست یافته باشد .
سیزده نوروزیا سیزده بدر درتقویم ها روز آشتی باطبیعت نام گرفته است به گمانم اگر ما آدم ها برای ادامه روزهای زندگی مان بر اساس آشتی باطبیعت تصمیم درستی نگیریم این یک روز بیش از آن که موثر باشد مخرب است کافی است به حچم زباله تولید شده در سیزه بدر توجه کنیم باقی قضایافعلا" پیشکش .بیایید نگاهمان را به طبیعت کمی اصلاح کنیم .
امید وارم سیزده بدر امسالتان خوش بگذرد واین خوش گذشتن، آسیبی به طبیعت وارد نسازد.
منبع:http://hesamsara.parsiblog.com
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
دوستان